يكي ديگر از دوستان وبلاگ به نام (معصومه )هم سؤالاتي را مطرح كردند كه آنها را هم با پاسخ به همه دوستان پاتوق تقديم مي كنم
سلام علیکم خسته نباشید
تمام حرفهای شما متین وبسیار دقیق است فقط از اونجاییکه خیلی عاقلید و به این دوسوال من پاسخ بدین لطفا
اول اینکه جریان این هاله نور چیه که مخالفان آقای احمدی نژاد از اون استفاده می کنند
دوم اینکه آقای احمدی نژاد چرا اول عنوان میکردند که آمار تورم کاهش داشته و حدود 15% است ولی در شب مناظره با آقای رضایی قبول کردند که تورم 25% است مسئله مهم پنهان کردن است چرا همان شب اول خیلی روراست به مردم نگفتند؟
آیا پنهان کردن دروغ محسوب نمی شود؟
حال پاسخ بنده اينهاست
سلام علیکم ببینید دوست عزیز
1- کسی معتقد به این نیست که احمدی نژاد معصوم است و تمام کارهایش درست وبی نقص است ولی سخن اینست که کارهای مثبت و مفید ایشان آنقدر زیاد است که می توان سلایق را درارزیابی او نادیده گرفت و گفت که خیر الموجودین است و مدیریتی سالم و پاک و کارآمد دارد که مورد نیاز مبرم جامعه ی ماست .
2-من به شخصه گفتن این بحث نور توسط دکتر را نمی پسندم و دکتر هم صحت این فیلم را تصدیق نکردند
3- چه منافاتی دارد که کسی هاله ی نور ببیند
4-دیدن و بازگو کردن دیدن هاله نور چه کار غیر شرعی است که ما برآن اینقدر حساس باشیم
5-آیا گفتن دیدن هاله ی نور بد و بعیداست یا دست دادن خاتمی بازنان خارجی (هرچند که من برای این هم پاسخ دارم )
6-هر سخن برای همان مجلسی است که سخن در آن ایراد شده باشد . گیریم که این فیلم درست باشد آیا نمی شود کسی در یک جمع خصوصی سخنی خصوصی را برای افرادی خاص ایراد کند .
7-کسانیکه برای حریم خصوصی نادرستان و دزدان و اراذل و اوباش پیرهن و چاک می کنند چرا برای حریم خصوصی علما و مسوولین رده بالای نظام ارزشی قائل نیستند .
سوال بعدی را نوشتید در خصوص میزان تورم . من در اینجا یک تنویر افکار بکنم و مغالطه و دغلکاری میرحسین و مخالفان دکتر را بگویم
دکتر گفتند که نرخ تورم در امسال یعنی سال 88 .15/0 است ولی در سال گذشته یعنی سال 87 .حدود 25/0 بوده است
نرخ تورمی که میرحسین اعلام کرد نرخ سال87 بود که برای سال 88 آنرا بکار می برد و در این بین نام سالی که نرخ تورم متعلق به آن بود را نمی گفت .
حال به نظر شما چه کسی دروغگوست ؟
سلام یکی از دوستان عزیز به نام (علي ) در قسمت خصوصی پیامها پیغامی را برایم گذاشته که از آنجا که نامی از ایشان نیست آنرا عیناْدر اینجا می آورم با پاسخ آن
دوست عزیز لطفا بدون تعصب در مورد این مساله که تعداد طرفداران رئیس جمهور 24 میلیونی که جشن پیروزی اش را در میدان ولی عصر تهران گرفتند به پانصد هزار نفر نمی رسید، اما تعداد طرفداران موسوی که 12 میلیون رای آورده بود، بیش از 2ملیون بود نظر بدهید.آیا این دو رقم برای طرفداران دو رقیب صحیح است یا نه.ضمنا ایا همه این طرفداران موسوی که با حظور در انتخابات حماسه ای خلق کردندکه رهبری نیز به آن اشاره کردند به قول آقای احمدی نژاد خس و خاشاک هستند.حتی اگر بپذیریم که موسوی دوازده ملیون رای آورده ایا این تعداد رای دهنده نیز منحرف و عامل بیگانه هستند.
خدمت اين دوست عزيز بايد گفت كه :
۱- اولا بنده درهردو اين تجمعات بودم نه تعداد طرفداران احمدي نژاد پانصد هزار نفر بود ونه تعداد طرفداران موسوي 2ميليون نفر .
۲- تجمع ميدان وليعصر (عج) به مناسبت جشن بود نه طرفداري از دكتر و خود بنده در ابتدا كه به آنجا رفتم به اين نيت بود .
۳- حال سؤال من از شما برادر عزيزم اينست كه منظورتان چيست ؟ آيا اردوكشي را مي گوييد ؟ اگر اينگونه است خوب يقيناً 5/24 ميليون نفر بيشتر از 5/13ميليون نفر است آيا اينگونه نيست ؟
۴- برادرم بياو منصفانه يكبار ديگر سخنان احمدي نژاد در ميدان وليعصر(عج) را مرور كن خدا را گواه ميگيرم كه سخن احمدي نژاد با هواداران موسوي نبود و همانگونه كه خود گفت منظور اغتشاش طلبان بود كه به قول شما حساب دوسه هزار نفر اغتشاش طلب از 5/13 ميليون طرفدار موسوي جداست .
۵- هيچكس معتقد نيست كه طرفداران موسوي و هركدام از ديگر كانديداها مزدور دشمن و منحرفند ، نخير برخي از دوستان من كه مذهبي هم هستند از مسؤلين ستاد موسوي هستند . ولي سخن اينست كه اغتشاش طلبان از سخنان چه كسي سوء استفاده ميكنند ؟ به خونخواهي از حق چه كسي اموال مردم را تضييع ميكنند ؟ يقيناً شأن آقاي موسوي اجل از اين لمپن هاست ولي سؤال مهم ديگر اينست كه چرا آقاي موسوي با آنا برخورد نميكند ؟ چرا آنها و اقداماتشان را تقبيح و انكار نميكند ؟ چرا دامن خود را از اين آشوب و آلودگي پاك نميكند ؟ حتماً ديده يا شنيده ايد كه در اين اوضاع چند نفر كشته شده اند حال سؤال اينست كه جواب اين خونها را چه مسي خواهد داد ؟ اين افراد براي دفاع از چه كسي و به خواست چه كسي به صورت غيرقانوني دست به تجمع زدند كه اين وقايع پيش آمد ؟
همانگونه كه مي بينيد سؤالات زيادي مطرح است . به هر حال تمام اين اوضاع و احوال مي گذرد و آنچه كه مي ماند ما هستيم و مخضر خدا كه بايد پاسخگو باشيم .
بانام خدایی که معز است و مذل
انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به پایان رسید . انتخاباتی که از جهات بسیار هم درس آموز بود و هم عبرت آموز . انتخاباتی که به تمام معنا حاکمیت اراده ی خداوند را بر اراده ی دشمنان نشان داد و ایمان معتقدین به خویش را افزود . همه دیدیم که چه بود وچه شد و همه خواستیم که قدرت خدا را ببینیم و دیدیم . همه دیدیم که دشمنان از یک سو و دوستان غافل نیز از همان سو و ما معتقدین به امام و سید علی و نظام از سوی دیگر و در نهایت ملت کار را تمام کرد.
مردم ، علیرغم نظر دشمنان و دوستان نادان ، نشان دادند که خوب می فهمند و خوب می دانند . آنها به راستی می دانند که دیگر شعارهای عوام فریبانه ی اصلاح طلبان دردی از آنان دوا نمی کند و آنها نشان دادند که نیاز به صداقت دارند . آنها با آرائشان گفتند که از دروغگویانی که دیگران را دروغگو می نامند متنفرند و عقبه ی آنها همان ده میلیون رأی هاشمی در دوره ینهم ریاست جمهوری است که اکنون به سیزده میلیون رسیده و جبههی اصولگرایی و درستگرایی ، همان هیفده میلیون همان دوره است که اکنون به بیست و چهار میلیون و نيم رسیده است.
دشمنان دانستند که صداهای انکرالاصواتشان که هر ازگاهی از گلوهای نامتقارن خود یا وابستگانشان خارج می شود ، بیش از هر موقع دیگر مردم محترم ایران را می آزارد و مردم برای آنان و یاوه هایشان تره هم خرد نمی کنند . دیروز که به عنوان بازرس در دو حوزه ی رأی گیری حضور داشتم ، به چشم خود دیدم که مردم با چه هیجانی به پای صندوق ها می آمدند و رأی می دادند . از ساعت 8 صبح جمعه 22/3/88 که رأی گیری آغاز شد تا ساعت 22 که به پایان رسید منشی های که کار رأی گیری را انجام می دادند حقیقتاً بدون وقفه از مردم محترم رأی می گرفتند . و این برایم هیجان آور و لذت بخش بود .
امروز شنبه است که این مطالب را می نویسم ، هرچند که از دیروز می دانستم که اصلاحات خاتمیان ، خاتمه یافته و دستان بسته از تزویر آنان برای مردم باز شده است . مردم به خاتمیان گفتند که حتی اگر میرحسین بیست سال فریز شده را هم بیاورید و او نیز بخواهد دروغ بگوید ، همچون هاشمی سالخورده در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری ، به شدت شکست خواهد خورد . مردم به خاتمیان و میرحسینیان گفتند که به تعبیر شما همان کوچولویی را که مایه کوتولگی خود میدانید را به شما عقب افتادههای هیکل گنده و پولدار ، ترجیح میدهند و صداقت او را به فریبتان میپسندند و ميخواهند كه شما تا ابد و تا وقتيكه به صداقت رو نياوردهايد كوتوله بمانيد .
درسی که اصلاح طلبان دروغگو و فریبکار از انتخابات دهم باید بگیرند اینست که سه غول ساختگی این جبهه ، یعنی هاشمی ، میرحسین و خاتمی ، در برابر هیکل نحیف وپرهیبت احمدی نژاد به نفس نفس افتاد و قلب اصلاحات دروغگویان از تپش افتاده است . این گروه مطرود دیگر نمی توانند با شعارهای عوام فریبانه مردم محترم ایران را بفریبند . آنها دیگر نمی توانند حریفان را از هاشمی ، میرحسین و خاتمی بترسانند چرا که اصلاحات دشمن پسند با اتمام دولت خاتمی تمام شد و مرد .
مردم نشان دادند كه با نامههاي مخرب و بيجا نيز هرچند كه از طرف هاشميها به رهبر بزرگ انقلاب باشد نيز نميتوان فضاي انتخابات را آلود و به هم ريخت . و تاريخ دانست كه دكتر ما كه دكترايش واقعي تر از واقعي است هم هاشمي رفسنجاني را ضربهي فني كرد و هم ميرحسين موسوي و خاتمي نيز . هرچند كه اين دكتر ريز اندام و ستبر ارادهي ما تمام حاميان معروف نامزدها را نيز ناك اوت نمود . زماني برخي از مردم فريب سروش و عبدي و حجاريان و غيره را ميخوردند ولي اكنون براي آنها فاتحه هم نميخوانند .
در این میان تکلیف امثال کروبی که حتی نتوانست به یک درصد مقبولیت در میان مردم برسد ، جای خود را دارد . هرچند که ما می دانیم که کروبی در این دوره از انتخابات ، نماد سروش ، کدیور ، کرباسچی ، عبدی و تمام مهره های شکسته و خالدار و Wanteds بود . این شیخ پیر وساده فکر می کرد که به کِش پوسیده سروش میتواند آویزان شود . او با حرص و ولع از کسانیکه در محاکم ایران محاکمه شده بودند و یا سابقه ی مقابله یا مخالفت بانظام بزرگ اسلامی را داشتند نام می برد و انگار که از این کار طلب اجر و ثواب در پیشگاه ... را می کرد . كروبي بايد بداند كه اين دويست و اندي رأي نيز براي او زياد است و اگر درنتيجهي انتخابات شك دارد ميتواند با دوتا كيسه فريزر تمام آراء خود را بگيرد و بشمرد .
به نظرم اگر این پیرمرد اصلاحات آن مبلغ تبلیغات اخیر خود که می گویند یکصد میلیارد تومان بوده به هر نفر پنجاه هزار تومان می داد تا به او رأی دهند ، آراء او از این دویست هزار و اندی به مراتب بیشتر می شد ، نمی شد ؟ حال این پیرمرد ورشکسته ی مالی و عِرضی مانده و این همه درد جانکاه . او که خود را رئیس جمهور بلامنازع ایران می دید و قصد داشت با برنامه های بالبداهه و فی المجلس و هوش سرشار و اعجاب انگیز !!! خود کارهایی اساسی انجام دهد حقیقتاً که شخصیت خود را نیز در این راه فنا نمود .
آری مردم کار را بارأی قاطع به احمدی نژاد ، برصداقت او صحه گذاشتند و او را برای خدمت به خود و کشور خود مناسب دیدند . این امتحان بزرگ الهی به یقین یکی از لذت بخش ترین خاطرات من است که باچشم خود اراده ی خداوند را دیدم . دیدم کسانیکه آنها را برای ما به دروغ بزرگ نموده بودند و در اصل کوتوله ای بیش نبودند ، باهوچی گری و دروغ پردازی ، قصد مقابله ی با مردم را داشتند و خدا آنچه را درکاسه شان گذاشت که در کاسه ی فرعونیان گذاشته بود .
دیدم آنها که صدمیلیارد تومان هزینهی فریب مردم را دادند و خود را وامدار خیال و اوهام خود و اطرافیان معلوم الحال خود نمودند و گذشته ی هرچند مه آلود خود را در طبق اخلاص به شیطان واگذاردند ، چگونه زمین خوردند و اطرافیان خود را به زمین زدند . هرچند که اگر کروبی صدمیلیارد هزینه کرده باشد ، خدا می داند که میرحسن موسوی چه مقدار تبلیغ نموده است .
محسن رضایی این سردار جبهه ها نیز که باحیاترین این سه نفر بود نیز باید با همین هفتصدهزار رأی خود خوش باشد و خدای را شاکر و این را نیز بداند که اگر او نبود رأی او برای دکتر احمدی نژاد میبود و ایکاش که نمیبود .
روزگذشته - دوشنبه – همايش طرفداران احمدي نژاد در مصلاي تهران برگزار شد . اين همايش قرار بود در ساعت 16 انجام شود ولي از ساعت15 كه بنده به آنجا رفتم حقيقتاً تراكم جمعيت – خداراشكر - بسيار زياد بود . جمعيت لحظه به لحظه اضافه ميشد و نفس كشيدن براي ما سخت . شايد بشود گفت اكثريت حضار جواناني بودند كه با تيپهاي مختلف آمده بودند و تقريباً به اندازهي تريپ مذهبيها ، تريپهاي ديگر ديده ميشد .
همه جور شعاري ميدادند :
پروندهها رو ميزه هي ميگه چيزه چيزه
ايول ايول حاج محمود و ايول ، هيكلش و ايول ، حاج محمود يله ، هيكلش تكه
آزادي انديشه با چيزو چيز نميشه
جومونگ ايران زمين موسوي رو زد زمين
هركسي ناموس داره احمدي رو دوس داره
و...
در اين بين مجري برنامه كه فرزاد جمشيدي بود ، ميهمانان حاضر در مراسم را معرفي كرد . مادرشهيد صياد كه چند دعاي مشتي براي دكتر كرد ، آقاي الهام ، وزيري هامانه ، حاج منصور ارضي ، سعيد حداديان ، محمود كريمي ، حسين رضازاده كه در حمايت از احمدي نژاد سخنراني كرد و. به تركي هم چيزهايي گفت كه متوجه نشدم ولي فقط دانستم حرفهاي خوبي زد ، محمد مايلي كهن ، استيلي كه او هم در حمايت دكتر سخنراني كرد ، فرشادپيوس ، مسعود دهنمكي و چند نفرديگه كه بعضاً صحبت كردند .
حدود يكساعتي در شبستان بوديم و واقعاً نفس كم آورديم ، هول دادنهاي جمعيت ، گرمي هوا ، شلوغي فوق العاده و خستگي ما ، مارا مجبور كرد كه با هر زحمتي شده خودمان را به حياط برسانيم . بعد از اينكه از شبستان بيرون آمديم ديديم كه ايوان مصلي شلوغتر و جمعيت آن متراكمتر از داخل شبستان است . بازهم به زور به داخل حياط ضلع شرقي شبستان رفتيم انصافاً جمعيت موج ميزد .
كمي آنطرف تر نشستيم تا عرقمان خشك شود كه ديديم دكتر از كنارمان رد شد . او بالاي يك نيسان يا چيزي شبيه آن كه به سرعت توسط جمعيت احاطه شد و قابل تشخيص نبود ايستاده بود و مردم هم با او سلام عليك ميكردند . پسرش هم داخل يك ماشين ديگر بود و منتظر بود كه دكتر هم سوار آن ماشين بشود .بالاخره دكتر پس از مدتها معطلي و بعد از حدود 40دقيقه كه سعي كرد از ميان جمعيت به شبستان وارد شود و موفق نشد ، رفت .
ماهم بعد از مدتي عزم عزيمت به منزل را كرديم ، پس از حدود سه ساعت . نكتهي جالب اينكه ظاهراً مترو در همين روز و در همين ساعت و در دوايستگاه منتهي به مصلي خراب شده بود و ملت به خيابانها ريختند و شعار ميدادند و به سمت ميدان وليعصر(عج) كه محل زتجيره بستن طرفداران موسوي بود حركت كردند . در راه هم شعارهاي جالبي ميدادند :
كفترا تخم بكنين موسوي چيز چيز ميكنه
مناظره به پا شد چيز برگراختراع شد
موسوي كم مياره هاشمي( خاتمي ) رو مياره
كروبي كم مياره نن جونشو مياره
سيد آمريكايي نميخوايم نميخوايم
و...
خلاصه كنم كه تا ميدان وليعصر چند بار درگيري شد كه به حمد الله به خير گذشت و با پا درمياني عقلاي دوطرف رفع و رجوع شد . هر چند كه تا حدود ساعت 22 كه من بودم دو تير هوايي براي جداشدن دعوا كنندهها شليك شد .
يكشنبه شب مناظره كه نه ، خوش و بش موسوي و كروبي ، حقانيت سخن احمدي نژاد دربارهي همدستي نوچههاي هاشمي عليه ملت و احمدي نژاد را ثابت كرد و ثابت شد كه كروبي و موسوي هر دو باهم احساس خطر كردهاند . موسوي پس از چند شب و درحالي كه هنوز غصهي خفت شب سيزدهم نحسي كه احمدي نژاد براي او درست كرده بود را فراموش نكرده بود و كروبي هم - به قول يك راننده تاكسي كه امروز مرا سوار كرد - پس از يك شب تازه فهميده بود كه مستأجر است و خانه مال خودش نيست و به زور از روي كاغذ ميخواند كه سه دانگ خانه را فروختهام . اما حقيقت آن بود كه هر دو چيز چشم شير را دور ديده بودند و براي خود ميبافتند .
با ديدن مراودهي ديشب اين دو و دستوپا زدن هردو براي لجن پراكني از خود و طلب جيفهي دنيا به ياد مثل "الغريق يتشبث بكل حشيشه " افتادم به اين معني كه آدم در حال غرق شدن به هر خاشاكي چنگ ميزند . تا آنجا كه زمان را ملاحظه نمودم دوطرف كه گويي در مناظرهي خود با احمدي نژاد لال شده بودند 55 دقيقه مستقيماً در مورد احمدي نژاد صحبت كردند و آنچه را كه در مواجههياو نتوانسته بودند بگويند در آنجا گفتند و حسابي ترك تازي كردند .كروبي به تبعيت از موسوي متن دفاعيهاي را آماده كرده بود و از روي كاغذ هم به سختي خواند .
نكتههاي موسوي :
۱- ميرحسين جدولي را نشان داد كه هم قلم خوردگي داشت و هم با تكه كاغذي روي نام تهيه كنندهي آن گرفته شده بود .
۲- ميرحسين هم احمدي نژاد را پديده خواند ولي با بي ادبي تمام گفت اين پديده شگفت ميتواند به شما نگاه كند و بگويد اين سياه سفيد است .
۳- استدلال سوراخ ميرحسين تا آنجا پيش رفت كه گفت :" داشتم ميومدم كه يكي بهم گفت ظرفيت توليد فولاد 11هزار تن است و 17هزار تن نيست ."
۴-لازم به يادآوري است موسوي كه به كرات و با بيشرمي تمام بارها به رئيس جمهور توهين كرد و او را دروغگو خطاب كرد ، ظاهراً به سفارش حجاريان مفلوك عمل نمود كه گفته ميشود به موسوي گفته ، تا ميتواني او را دروغگو به نام تا مردم باورشان شود .
۵-موسوي اعتراف ميكند كه مواضعش خيلي به مواضع كروبي نزديك است .
۶-موسوي كه هنوز داغ ننگ مدرك زنش را به جگر دارد دوباره هوچي گري و كولي بازي درآورد و درمورد دكتر احمدي نژاد گفت : خجالت نميكشد "
۷-موسوي كه در مناظرهي اولش با دكتر احمدي نژاد بيش از سيبار از كلمهي نامفهوم " چيز " استفاده كرد و در مناظرهي بعدي به سفارش مشاوران كمتر چيز گفت ، در اين مناظره چند باري چيز گفت مثلاً گفت : " چيزهاي استصوابي "
۸- موسوي براي اينكه به هوادارانش نشان بدهد كه او نيز ميتواند مقتدر باشد ، به مجري برنامه تاخت و كمي هم اداي لاتهاي جوياي حريف در كوچههاي خالي را درآورد .
نكتههاي كروبي :
۱- كروبي گفت كه او هم همچون موسوي براي كشور احساس خطر كرده كه به ميدان آمده .
۲- كروبي كه بر خود ميداند كه از همه ، از كدكان سقط شده گرفته تا پيرزنهايي كه ماشين به آنها زده و مردهاند دفاع و براي آنها اقامه دعواكند گفت:" از كل حوادثي كه براي مردم پيش آمده دفاع ميكنم " دقت كنيد گفت از كل اتفاقات .
۳- او از سروش هم حمايت ميكند و شپش دولت آبادي كه توسط دارودستهي موسوي به جان سروش افتاده را طوري بازگو كرد كه انگار هدايت اين كار توسط حاميان احمدي نژاد بوده است .
۴- كروبي كه انگار قبل از اين مناظره حسابي با موسوي توافق كردهاند تا از اختلافات نگويند و به دشمن مشترك كه همان احمدي نژاد است بپردازند در ده دقيقهي آخر عمر هنرنمايي مناظرهاي خود گفت : " در بحث آخر ميخواهم بحث جدي كنم " . گويا خود نيز دانسته كه حرفهاي صد من يك غازش را كسي جدي نگرفته و مردم اظهارات او را به حساب عوارض كهولت گذاشتهاند .
۵-كروبي كه قرار بود جدي صحبت كند ، طوري سخن گفت و فيلم بازي كرد كه انگار دارد براي نبيرهها و نتيجههاي خود متل ميگويد . سخن مسخره و جدي او شامورتي بازياي بود كه از ميرحسين با شيوهاي حقيقتاً تياتري و پس از چندين دقيقه جان كندن پرسيد : "آقاي موسوي با علم به وجود مشكلات معتنابه در سر راه رئيس جمهور، آيا حقيقتاً خود را براي سختيهاي رياست جمهوري آماده كردهايد و تا آخر هستيد " اين خيمه شب بازي شيخ بيشتر به سخنان چند نوجوان ميماند كه فردا صبح ميخواهند به اوشون فشن بروند و انگار تمام گرههاي ذهني و غير ذهني كروبي به اين سؤال بسته است . ميرحسين هم در جواب از آن فيگورهاي ممد چاخاني گرفت و چيزهايي گفت .
۶- كروبي در معرفي طرح بيمهي دانش آموزي گفت : " ميخواهيم به پولشون حساب بريزيم " . شمارا به خدا اين ميخواهد برود و در سازمان ملل سخنراني كند .
۷- كروبي كه خداي ادعا و تواضع فرعونانه است در آخر كلام خود گفت :" كه امام بعد از خود برخي را براي روزگاران سخت تربيت كرد و در نظر داشت و من و آقاي مير حسين از آنها بوديم " . اين حرف حقيقتاً از آن حرفهاست كه جوابش فقط سكوتي تحقيرآميز و دلسوزانه براي قائلين آنست . كروبي كه كه در ادبيات عرب ، حساب و كتابهاي سرانگشتي ، سادگيها و بلاهتهاي مثال زدني ، سوتيهاي به يادماندني و ... و موسوي كه بيست سال روزگار سخت خود را در رنگ پاشي موسوم به نقاشي كوبيسمي و در تالار آنچه كه به نقاشي موسوم است مشغول بوده و ... كماندوهاي نظام براي روزهاي سخت بودهاند !!!!
۸- كروبي هم كه از بيماري چيزي و مسري ميرحسين متأثر شده و از طرفي ميخواست كه ديگر بيش از حد تبانيش با موسوي حال مردم را به هم نزند ، گفت : " برخي آدمهاي اطراف آقاي موسوي هستند كه خوبند ولي برخي هستند كه آنها هم خوبند ولي چيزند ... "شمارا به خدا هر كس فهميد منظور اين پدر پير اصلاحات چه بوده و او در نفسهاي آخر خود چه چيز را خواسته بگويد به ما هم بگويد .
اما حقيقت مطلب اينست كه اين دو ازآنجا كه برنامهاي براي حضوردر اين انتخابات را به معناي مستقل حضور ، ندارند بلكه با اقدامات نخ نما و كاملاً پيداي خود شائبهي تباني براي به زمين زدن رئيس جمهور محبوب احمدي نژاد رابسيار قوت ميبخشند هر چند كه نگارنده با توجه به سخنان رد وبدل شده ميان اين دو ، مسألهي كناركشيدن يكي به نفع ديگري را مرتفع نميداند .
شنبه شب مناظره آقاي كروبي و احمدي نژاد انجام شد . مناظرهاي كه به باورم زاويهاي ديگر از توانمنديهاي احمدي نژاد را نمود . بنده بر اين باور نيستم كه احمدي نژاد آدمي معصوم و بيخطاست ولي معتقدم كه او اشتباههاي عيان و عمدي ندارد و حداقل در حزهي مالي تا اكنون كه ميدانم پاك است و سالم و مابقي را الله اعلم .
ديشب كروبي كه از امتياز شروع بحث بهرهمند بود و خواست كه بر مناظره سوار شود كه نشد ، از درگيريهاي ذهني و جوسازيهاي ناجوانمردانهي بسياري از اصلاح طلبان پرده برداشت و مستقيماً از احمدي نژاد پرسيد جريان هالهي نور درسازمان ملل و ترور رئيس جمهور درعراق . دكتر هم به غير از جواب باكنايه ، مسائل مهمتر را مطرح كرد و زيركي او اين بود كه در زمين كروبي بازي نكرد و در دام تهمتها نيفتاد .
كروبي احمدي نژاد را آماج تهمتها و توهينهاي ناروا قرار داد و با عصبانيتهاي معمول خود قصد به دست گرفتن فضا را داشت . او كه خود وانمود مينمود نميخواهد و نبايد اسمي از كسي آورده شود ، از محصولي ، علي آبادي و ... نام آورد وبه دكتر نيز اتهامات فساد مالي زد . گاهي به صداو سيما تشر ميزد و تامدتها روبه آقاي پورحسين داشت و به او ميگفت كه دولت تو ، وزير تو و... گويي اين پدر ذهن ايران فراموش كرده كه رئيس دولت احمدي نژاد است نه پورحسين . تقريباً تا آخر برنامه به دكتر ، آقاي احمدنژاد ميگفت و... . گاهي از موسوي و زن او حمايت ميكرد و گاهي از هاشمي . بعضي وقتها هم به سوابق خود كه بارها و بارها آنرا اعلام كرده ميپرداخت به اينكه اجازههايي از امام دارد كه هيچكس ندارد ، خيلي پول دستش بوده ، در تنها سفرش به آمريكا علاوه بر محافظان ايراني و آمريكايي از سگهاي محافظ برايش آوردهاند، از اينكه دوروز در آمريكا او را به گردش بردهاند و هليكوپتر بالاي سر و... و در نهايت اينكه پذيرايي از او در بعد از انقلاب بينظير بوده . فراموش نميكنم كه كرباسچي معاون اول آرزوهاي اين پيرمرد طبق گفتهي خودش ، عزت را درشكم پري ميديد و حرجي نيست كه سلطان هوش ايران يعني كروبي نيز اينگونه بينديشد .
به دكتر خورده گرفت كه چرا دربالاي سرتان در اجلاس كشورهاي خليج فارس نوشته شده " الدول الخليج العربيه " كه احمدي نژاد ايرادي تجزيه-تركيبي از او گرفت و گاف شيخ را نمود . كه العربيه به الدول برميگردد نه به خليج و كروبي كم آورد وشايد رفت كه كمي خجالت بكشد. دكتر درمورد جزايري از شيخ پرسيد كه شيخ از پاسخ فرار كرد و مثل هميشه احكام امام بنده خدا ياد كرد كه : " امام به من احكامي داده كه تا حالا به كسي نداده "
دكتر اشاره كرد كه آقاي كروبي نرخ تبليغات انتخاباتي شما را يكصد ميليون تخمين ميزنند و كروبي ماند .گاف هاي كروبي در اين مناظرات و نظرات آنقدر زياد است كه خود يك فصل مشبع است و ما به همين اندك بسنده ميكنيم .
راستي سوتي چشمك زدن كروبي به رضايي را در اين نشاني دانلود كنيد
http://mombaini2006.blogsky.com/1388/03/17/post-3008/
باسلام برخي از دوستان ضمن ابراز لطف نسبت به پاتوق خواستار توضيحاتي در خصوص كردان شده اند كه بنده هم ضمن استقبال به آن خواهم پرداخت . البته سعيم در اين نوشتار اختصار است .
1- ببينيد يكي از سياستهايي كه به آن معتقدم اينست كه كار اشتباه نه قابل توجيه است نه قابل دفاع و نه قابل استناد . پس كار بد و اشتباه ، اشتباه است از هر كس كه باشد .
2- بنده به آقاي كردان هيچگونه ارادتي ندارم هيچ ، كه از او گلايه مندم چرا كه در زماني كه در صدا و سيما بودم وضعيت بد نيروهاي قراردادي ( از نظر حقوق و قرارداد ) ، انباشت نيروهاي همشهري كردان و .... را مي ديدم .
حال پس از اين دو شماره بايد گفت كه :
۱- مگر وظيفهي نمايندگان مجلس قبل از رأي اعتماد به وزراء بررسي پيشينه و صلاحيت آنان نيست پس چرا آقاي لاريجاني كه كردان حدود ده سال معاون او بود و ساير نمايندگاني كه از مدرك نداشتهي كردان با اطلاع بودند ، در مجلس اين موضوع را بررسي نكرده و به او رأي اعتماد دادند .
۲- چرا زماني كه برخي از نمايندگان اصولگرا در زمان رأي اعتماد دادن به كردان ، خواستار غير علني شدن جلسهي مجلس شدند ، آقاي لاريجاني مخالفت كرد و گفت جلسات غير علني براي امور امنيت ملي است و اين مسأله كه امنيت ملي نيست .
۳-چرا بايد تاوان غفلت زدگي نماينگان مجلس را دولت احمدي نژاد بدهد و پاسخ كوتاهيهاي نمايندگان مجلس ، تخريب احمدي نژاد باشد و حال آنكه آنها ميتوانستند با كمي بررسي صحت و سقم جعلي بودن مدرك كردان را احصاء و با اين انتخاب احمدي نژاد مخالفت كنند .
۴- آيا نمايندگان نميدانستند كه تغيير كردان آخرين تغيير كابينهي احمدي نژاد است و دكتر براي تغيير بعدي بايد طبق قانون ، تمامي وزراي خود را مجدداً براي دريافت رأي اعتماد به مجلس معرفي كند وبا اين غفلت عمدي ياسهوي كه بيشتر عمدي مينمايد دكتر را در مخمصهاي بزرگ مياندازند .
۵- مگردكتر احمدي نژاد بارها نگفت كه مدارك جعلي كاغذپارههايي بيش نيستند و من هم آنها را قبول ندارم.
تمام اين مطالب به كنار ، مگر فقط كردان مدرك جعلي داشت و سايرين كه اينهمه مذمت ميكنند پاك پاك هستند . چرا برخي معتقدند كه كار بد ، بد است اگر ديگران انجام دهند و اگر ما انجام دهيم خوب است
۱- مگر خاتمي در تبليغات دوم خرداد از پوسترهاي دكتر سيدمحمدخاتمي استفاده نكرد . كاري ندارم كه خودش ميخواست يا ديگران انجام دادند ولي به هر حال ميتوانست كه نگذارد يا بعداً تكذيب كند يا به طرفدارانش بگويد كه در قضيهي كردان لااقل انصاف داشته باشند جالب است كه خاتمي طبق گفتهي همسرش در اواخر دوران دوم خرداديها فوق ليسانس هم ندارد .
۲- در زير نام برخي از مديران ارشد دوم خرداد را آوردهام كه مدرك آنها نيز خالدار است . هرچند كه به ياد ميآورم روزنامهي قدس در همان دوران قائلهي كردان نام 22 مدير ارشد دولت خاتمي را آورده بود كه مدركشان جعلي است .
۱-مرتضى حاجى، وزیر آموزش و پرورش دولت خاتمی و از اعضاء ارشد بنیاد باران، فوق لیسانس مدیریت آموزشى!
۲. رضا ویسه، معاون وزیر صنایع دولت اصلاحات و مدیر عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران در دولت خاتمی، دکتراى مدیریت!
۳.محمد ملاکى، رئیس شرکت ملى گاز ایران ومعاون بیژن زنگنه در دوران وزارت نیرو و نفت دولتهای سازندگی و اصلاحات، فوق لیسانس مدیریت تکنولوژى!
.۴. سید حسن الحسینى، نماینده مجلس ششم و معاون پارلمانی وزارت آموزش و پرورش دولت اصلاحات، دکتراى علوم سیاسى!
۵. محمد رئیسى، نماینده مشارکتى مجلس ششم از شهر کرد، دکتراى حقوق خصوصى!
۶. على اکبر طاهرى، مدیر عامل شرکت ساپکو در دوران دولت اصلاحات، دکتراى بازرگانى!
۷. جمال مظفرى، قائم مقام منطقه آزاد قشم در دوران دولت اصلاحات، دکتراى مدیریت و سیستم بهره ورى!
۸. غلامرضا شهریور، مدیر کل وزارت تعاون دولت اصلاحات، دکتراى مدیریت تعاون!
۹. سید محمدامین طالب شهرستانى، معاون وزارت بهداشت و درمان دولت اصلاحات، دکتراى مدیریت خدمات درمانى!
۱۰. حسن جاهد، معاون وزارت بهداشت و درمان دولت اصلاحات، دکتراى مدیریت خدمات درمانى!
۱۱. على رئوف، معاون وزیر آموزش و پرورش دولت اصلاحات، دکتراى مدیریت آموزشى!
۱۲. نورالدین صفى نیا، از مدیران ارشد شهردارى تهران در زمان کرباسچی، فوق لیسانس و دکتراى حقوق خصوصى!
۱۳. على مقدس زاده، شهردارمنطقه 6 تهران در دوران کرباسچی، مهندسى عمران با گرایش آب و خاک!
و... http://www.khabarnevis.com/editoral/kordanism.html
سیزدهم خردادماه را بعید است کسی از یاد ببرد . مناظره ی به یاد ماندنی دکتراحمدی نژاد و مهندس موسوی یادآور مناظره ی آیت الله مصباح یزدی و آقای حجتی کرمانی در چندین سال پیش و در روزگار دوم خردادیهاست . وجه مشترک آن نیز پیروزی قاطع اصولگرایان و شکست مهیب غوغازیستان دوم خرداد ی است .
در این مجال به چگونگی شروع و خاتمه ی مناظره نمی پردازیم و از نقاط قوت و ضعف در ایراد سخن دو طرف نیز چشم پوشی می کنیم و به اصل ماجرا می پردازیم . به همان چیزهایی که دوم خردادیها از آن فرار کردند و به جای متن و اصل به حاشیه و جلد پرداختند . از زمانی که آقای احمدی نژاد به خاطر دوستان مصلحت اندیش از گفتن اسامی مفسدین و ویژه خواران اجتناب کرد سه چهار سالی می گذرد . همان جریانی که تا شب قبل از مناظره به باور دوم خردادیها به یکی از نقاط ضعف رئیس جمهور تبدیل شده بود و تاجایی پیش رفته بود که کسانیکه خود در مظان اتهام مفاسد اقتصادی بودند همچون دزدانی که خود را در آستانه ی دستگیری می بینند و فریاد دزد دزد را با جمعیت درپی خود سرمی دهند ، با بی حیایی تمام از حیاء رئیس جمهور به عنوان دروغگویی او یاد می نمودند و در هر محفلی این بزرگواری را حمل بر ترس احمدی نژاد می دانستند .
شب مناظره فرارسید . شاید هیچکس حتی هاشمی و حتما ناطق نوری نیز فکرنمی کردند که دستشان در زیر منطق استوار دکتر و پس از چهار سال و در برابر مردم اینگونه باز شود و آنان نیز با آتشی که خود روشن کرده اند ، پس از چهار سال خواهند سوخت .
تخریب نکردودائم ازخدمت گفت
ازآتیه ی روشن و ازعزت گفت
احسنت به احمدی نژادی که سخن
ازخوبی خودنگفت وازملت گفت
دکتر گفت و گفت تا به قانون فراموش شده ی از کجا آورده اید رسید و بی ملاحظه ی کوچک و بزرگ وچپ و راست و با صدایی محکمتر از همیشه و پس از چهار سال خود و بیست و چهار سال مردم ، پرسید : از کجاآورده اید ؟ فرزندانتان ازکجاآورده اند ؟ او از مظلومیت خود گفت و از اتحاد سه کاندیدای دیگر فقط و فقط برای از صحنه به در کردن او . او تا حدی راست می گفت چرا که شب قبل نیز کروبی به رضایی بارها تاکید کرد که نظرات من و شما خیلی با هم تفاوت ندارد . رضایی نیز در پایان آن مناظره خطاب به کروبی و مجری گفت که این یک مصاحبه بود نه مناظره . آری دکتر با صدای بلند از خود و مردم دفاع کرد چرا که به نص قرآن : لایحب الله الجهر بالسوء الا من ظلم ... خداوندعلنی کردن سخن به بدی دیگران را دوست ندارد مگر در مورد کسی که به او ظلم شده است .نساء 148
موسوی بیچاره که او نیز فکر نمی کرد که اینگونه شود وشاید که می دانست و بر مسببین کاندیداتوری خود لعن می فرستاد ، درمانده مانده ، فقط می شنید و لب فرو بسته بود . انگار که خود به خوبی میدانست که دکتر گُل می گوید . موسوی همچون سایر دوستان غوغا زیست خود که عادت به یکطرفه پیش قاضی رفتن دارند و ید طولایی در مغالطه ، شانتاژ ، تخریب و دروغ و غیره دارند به ارائه "مجموعه ی دروغها " پرداخت .
او گفت که درغیاب نامزدها از آنان نام نبرید ولی درشب بعد نامه ای در ادب دولتمردان راخواند که ظاهرامنسوب به او بود . او شاید فراموش کرده که خاتمی همپیاله اش در دوران خود چه ترک تازی که به ناحق به ادب نمی نمود به محاسن ریش و پشم گفت ، کاریکاتوررعلما را کشیدند و خاتمی ریشی نجنباند و ... و او دم از ادب می زند ، از قانون دم زد در حالیکه یکی ازبی قانونی ترین تبلیغات را تاکنون انجام داده است . گویا مراسم دوم خرداد خود در ورزشگاه آزادی را فراموش کرده که چگونه بی حرمتها حرمت مردم و رئیس جمهور راشکستند . کوتوله ها وخفت بارها جثه ی جسور وعزتمند احمدی نژاد را به تمسخر گرفتند و... .
میرحسین از مدرک زنش چیزی نگفت و او که در تبلیغات خود از دختران و زنان بی حجاب و خیابانگرد نیز استفاده کرده و برای بی حجابی آنان و سوابق خود دل نسوزانده بود از حرمت ناموس سخن گفت . رئیس جمهور نامی از زن او را نیاورد و فقط به عکسی سه در چهار و کپی گرفته و نامفهوم اکتفاکرد و میرحسین که دست زنش را می گیرد و برای جلب آرا به اینطرف و آنطرف می برد و درکنارخاتمی می نشاند ، خود او را به مردم معرفی می کند و دم از قداست ناموس می زند .
به نظر بنده کثیف ترین ، پست ترین و بی شرافت ترین کارها آنست که کسی برای جیفه ی دنیا دست به دامن نداشته ی زنان بدحجاب و بی حجاب و بهاییان شود و خود نیز به صراحت بگوید من از هرکسی که حمایتم بکند استقبال می کنم . آری اخلاق ماکیاولی همین است که هدف وسیله را توجیه می کند . این اخلاق را خاتمی نیز داشت هرچند که ممکن است بگویند که دیگرانی که درستادند اینگونه کردند ، که این نیز عذر بدتر از گناه است چراکه کسی که نمی تواند از همین اکنون اطرافیان خودرا کنترل کند چگونه می خواهد بعدا آنها و جامعه را کنترل کند و اگر اینطور است چرا با اینکار برخوردی نمی کند .
او پس از بیست سال اکنون از خواب زمستانی سنگین خود برخاسته و احساس خطر می کند . گویی در این بیست سال خواب که نه بلکه مرده بوده که ببیند یاران کنونی او به امام توهین می کردند ، به پیامبر ، امام حسین . درمقابل خدا نیز می خواستند تظاهرات کنند و... . انگار میرحسین از شعار اسرائیل باید از میان برود که در اصل اعتقاد وشعار و متعلق به امام است ، فراری است . ازشعارهای عزتمدار و برائت از مشرکان نیز و ... . او برای فرار از سوالات سخت احمدی نژاد به استدلالاتی پناه برد که عموما در ایستگاههای اتوبوس ، نانوایی ها ، صف شیر و ... شنیده می شود . صداوسیما از شماست ، معاون اجرایی شما به جای کارکردن پرونده سازی می کند و... .
حقیقت آن بود که میرحسین در آن شب چیزی برای گفتن نداشت و دستانش کاملاً خالی بود . درشب بعد و در مناظره ی با دکتر رضایی نیز میرحسین چیزی برای گفتن نداشت و در شب احمدی نژاد فقط مشغول بود مشغول چه ، خدامی داند . شاید مشغول فکر با خود ، حرفهای صریح و غیرمنتظره ی احمدی نژاد ، صحبتهای دوستان پرده نشین خود و... خدا می داند به چه می اندیشید . ولی آنچه که می نمود ناک اوت شدن او بود و انتظار داشت که هر لحظه مجری بگوید وقتتان تمام است و او از این مهلکه که دوستان نابخردش او را درآن انداخته بودند نجات یابد و وقتیکه مجری گفت یک دقیقه وقت دارید او نمی دانست چه بگوید و به نصیحت مردم پرداخت و شاید می خواست به دعای ختم مجلس بپردازد . آری او به این واقعیت تن داد که آن شب ، شب احمدی نژاد است و دوران خدمتگزاران . در شب احمدي نژاد ، غولي كه بيست سال تمام توسط اصلاح طلبان از ميرحسين درست شده بود به يكباره باچند سؤال احمدي نژاد فروريخت و ميرحسين اگر هم كه رأي بياورد كه اين نيز محال است ، ديگر به تاريخ اصلاح طلبان پيوست و براي هميشه منهدم گشت .
روز بعد مقام معظم رهبری در مرقد امام ، با بیان عزتمندی ایرانیان با ایراد شعارهای اسلامی وانقلابی و صلای فروپاشی اسرائیل ، عملاً بر سخنان احمدی نژاد صحه گذاشت .
دمی که گوهر حق از لب عزیز افتاد
زگفته اش به دل میر رستخیز افتاد
ببین کلام فصیحش چقدرغوغا کرد
که موسوی زخجالت به چیزچیزافتاد
بدون شرح !
بسياري از مردم ديشب برنامه ي تبليغاتي آقاي كروبي را ديدند . فكر مي كنم كه جاي هيچگونه تبيين و تو ضيحي نيست و حساب آنقدر مبين و آشكار است كه ....
يكي از شباهتهاي برنامه آقاي كروبي با برنامهي انتخاباتي آقاي موسوي استفادهي از بازيگران بود و قالب كردن آن بجاي مستند . ولي همين شباهت منشأ يك اختلاف بزرگ نيز هست . آن اختلاف اينست كه گفته ميشود آقاي موسوي در برنامهي تبليغاتي خود از يك بازيگر زن تئاتر استفاده كرد ولي آقاي كروبي از بازيگران و هنرپيشههاي سياسي و كسانيكه الحق و الانصاف خودشان يك پا تياترند .
ديشب با ديدن اين فيلم سؤالي به ذهنم آمد و آن اينكه واقعاً چند نفر ازكسانيكه نقش اصلي اين فيلم را به عهده داشتند ، مجرم يا متهم نبودند ؟
نكته جالب ديگر اينكه انگار اين تيم تا قبل از ديشب كنار هم جمع نشده بودند و اصلاً تا به حال از آقاي كروبي آن سؤالات را نپرسيده بودند . پرسشهاي كليشه اي و نوبتي ، اشكهاي كرباسچي ، نريشن خواندن يك زن ، باموبايل صحبت كردن كروبي و... همه و همه از اين برنامهي تبليغاتي يك كمدي سياسي درست كرده بود كه ميشود چندين بار آنرا ديد و خنديد و خرده گرفت و حرص خورد .
در ابتداي برنامه نريتور آنقدر از هوش كروبي و اخلاق او گفت كه انگار نخبهي رياضي را معرفي ميكند و در ادامه سن بالاي او را با توجيهاتي لاپوشاني ميكند و ...
از همه اينها كه بگذريم تيم اوست كه خود حكايتي است و اصلاً انگار اين شيخ ناخودآگاه ميخواهد با متني كه نريتور ميخواند و تأكيد بر اسامي افراد خالدار اينگونه بگويد كه كروبي از خود چيزي ندارد و به اين خاطر مجمع خالداران سياسي ( بجاي ستاره دار سياسي ) را تشكيل داده . كرباسچي ، عبدي ، گنجي ، كديور و....
كرباسچي كه دوازده سال پيش در جريان دادگاهش ، درمقابل دوربين به مردم زبان درازي كرد الان مدافع حقوق فقيران و مردم است چه اشكي هم ميريزد . البته جالب است كه اين اشك اگر واقعي هم باشد كه نيست نه چشمش را قرمز ميكند و نه اينكه او اصراري در پاك كردن آنچه كه قرار است نقش اشك او را بازي كند از گونهي خود ندارد و اين سيل اشكهاي كرباسچي رقيق الجيگر است براي مردم فقير كه قلب كفتري كروبي را متأثر ميكند . كرباسچي از آويزان كردن شهرداران ميگويد و ... از امام هم . يادمان نرفته اين كرباسچي قلب كفتري در آخرين دفاعيهي خود دروغي را به امام نسبت داد كه شرم هم شرم كرد . كرباسچي يك نكتهي ديگر هم ميگويد و آن اينكه عزت مردم به شكم سيري است . حقيقتاً من نميدانم او اين جملهي حكيمانهاش را از كجايش درآورده و اينگونه شكمي ، عزت مردم را در شكم سيرشان ميداند . طبق اين تعريف هر كس كه سيرتر و به تعبيري شكم گنده باشد عزتمندتر است و با عرض معذرت كسيكه به بيت الخلا برود و خود را راحت كند ، از آنجا كه شكم از طعام تهي نموده ، عزتش را از دست داده است .
جميلهي كديور ، همسر عطاء مهاجراني ، كه گويا به واقع يك هوو هم دارد ، يكدفعه وارد بحث شهرداران ميشود و از زن دوم ميگويد و كروبي نيز دلجويي از كرباسچي را رها ميكند و از مضرات آن ميگويد . جميله از بدي حجاب اجباري ميگويد و كروبي باهوش هم از دو جهت آنرا قابل بررسي ميداند ولي درنهايت در فيلم به يكي اشاره ميكند.
ابطحي وبلاگ نويس و عشق عكس هم از سرعت پايين اينترنت ايراد ميگيرد و ظاهراً ايشان هم سرعت بالاي اينترنت و دانلود را يكي از علائم عزتمندي مردم ميداند . بعد هم به كنايه به آقاي كروبي توصيه ميكند كه شماهم هالهي نور ميبينيد ؟ و پس از آن يك شوخي بيمزه ميكند كه اگر ديديد نگيد . كروبي هفتادو يكساله هم ميگويد من كه ايمانم اينقدر بالا نيست . نكتهي جالب اينكه ابطحي ظاهراً فراموش كرده كه فرزند چه كسي است . فرزند حسن ابطحي نويسندهي كتابهايي نظير ملاقات با امام زمان( عج) و... كه توسط علما اين كتب فاقد اعتبار شناخته شد و سازمان تبليغات نيز كتابهاي او را به علت تراكم چاخان ، هم مضل و هم مضر و ممنوع دانست . به يقين اگر در حين مزه پراكني خود به ياد باباش ميفتاد كمي خجالت ميكشيد شايد .
اين مراسم كه بيشتر شبيه مراسمهاي زيركرسي نشيني در حضور پدربزرگ خانوادههاي قديمي است با صحبتهاي سايرين ادامه مييابد . خود كروبي ميگويد ميخواهد سهام نفتي به مردم بدهد به همهي مردم ايران مگر زير 18سالهها كه ظاهراً طبق محاسبات كروبي اين مرد حاظهي ايران نه ايرانيند و نه جزء مردم .
اين پيرمرد هفتادو يكساله احتمالاً اينرا هم نميداند كه نفت جزء انفال است و طبق اسلام انفال جزء دارايي حكومت است و نه دولت . كه هر دولتي اگر خواست نذرش كند و به بالاي 18سالهها كه ميتوانند رأيش را جور كنند خيراتش كند . اين نخبهي جهاني و مشاوران از او زبلترش نميدانند كه سهم آيندگان از اين نعمت زير زميني چه ميشود . و... .
خيلي خنديديم انصافاً
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون به مناطق محروم رسیدگی می کند.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون اهل قرطي بازي و قرشمال بازي نيست و دست زن خود را نميگيرد و براي جلب رأي اينطرف و آنطرف ببرد .
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون سرمايه داران و بانك خصوصي داران به او وام هاي كلان انتخاباتي ندادهاند .
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون براي انتخاب شدن به مطرودين امام و انقلاب و مردم متوسل نمي شود .
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون دَم پولدارهاي شكم گنده و مرفهين بي درد را نديده و نمي بيند .
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون براي انتخاب شدن دست به دامن هر كس و ناكسي چون ساسي مانكن و ... نشده است .
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون از علقه هاي مذهبي مردم و دينداري مردم همچون حرمت سبز سيدي و... سوء استفاده نكرد .
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون براي به دست آوردن جيفه دنيا از دخترها و پسرهاي آنچناني و همه جا معلوم استفاده نكرده است .
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون فساد مالی ندارد.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون اسراییل و هم پیمانانش از او حمایت نمی کنند.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون به احیای گفتمان انقلاب اسلامی پرداخته است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون با مدرک کارشناسی ارشد استاد راهنمای دکتری نشده است .
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون همسرش از دانشگاه آزاد درسال ۷۶ و ۷۷ دکتری نگرفته است .
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون واقعا مدرک دکتری گرفته است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون سخنانش را با دعای فرج شروع می کند.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون بدهی های خارجی کشور را کاهش داده است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون با گروه های ضد انقلاب دیدار نداشته است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون به مبارزه با مفاسد اقتصادی پرداخته است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون مقابل اسکتبار جهانی و هم پیمانانش ایستاده است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون نمی گذارد ۴۰ تن سیب زمینی مانند ۱۳۰ تن پیاز بگندد.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون سهام عدالت را بین مردم پخش کرده است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون در این چهار سال دو باربه تمامی استان های ایران سفر کرده است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون بنزین را سهمیه بندی کرده است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون سیاست خارجی عزت مند را استوار کرده است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون به شعارهای عوام پسند و غیرواقعی رو نیاورده است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون از بیت المال برای تبلیغاتش مصرف نکرده است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون به مخالفانش توهین و پرخاش نمی کند.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون به دنبال پرکردن جیب خود و خانواده و دوستان و آشنایان و بچه های محله اش نیست.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون مدافع حقوق مظلومان عالم است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون اولین نفری است که به فکر جراحی اقتصاد ایران است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون تنها او جرأت داشت به جاي حرف زدن سهميه بندي بنزين را اجرا كند .
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون پایبند به گفتمان اصول گرایی است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون بسیار بسیار پر کار بوده است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون سعی در ایجاد فجایعی نظیر ۱۸ تیر و قائله ي نجف آباد و ... نداشته است.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون توهین های صورت گرفته به خودش را می بخشد.
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون جلوی تفکیک دین از سیاست را سد کرد .
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون . . .
احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در دوره ی دهم مناسب نیست چون احمدي نژاد است و از آنها نيست و به آنها باج نمي دهد.
بر اساس نظرسنجی صورت گرفته از سوی صدا و سيما در روز شنبه دوم خرداد و از سراسر كشور، آرای احمدینژاد 53،9 درصد و رأی میرحسین موسوی 25،8 درصد شده است .
اين نظرسنجي که روز دومخرداد و در كل كشور انجام گرفته نشان میدهد پس از نطق تلویزیونی میرحسین و برخلاف انتظار اعضاء ارشد ستاد وی، شیب صعودی رأی افزایش قابل توجهی نداشته و نسبت به نظرسنجی هفته قبل از آن تنها 4 درصد رشد نشان میدهد.
عليرغم تغييرات جزیي در محبوبيت اين دو نامزد انتخاباتي، با اين حال هنوز احمدي نژاد حائز اكثريت مطلق آراء است و درصورت عدم تغييرات كلي و بر همين منوال، احمدي نژاد 22خرداد در دور اول انتخابات برای دومین بار رئیسجمهور ایران خواهد شد.
به چه کسی رأی میدهید؟ احمدینژاد 53،9، موسوی 25،8، کروبی 4،5، رضایی 2،7، هنوز تصمیم نگرفتهام 13،1
یکی از نکات قابل توجه در این نظرسنجی افزایش آرای منفی میرحسین موسوی است که که حدود 7 درصد رشد داشته است.
به چه کسی رأی نمیدهید؟ کروبی 29 ، رضایی 21 ، احمدینژاد 12،3 ، موسوی 11،4 ، هنوز تصمیم نگرفتهام 26،3
جامعه هدف در این نظرسنجی شامل 66 شهر بزرگ كشور اعم از 30 مركز استان به همراه 36 شهرستان بزرگ کشور انجام شده است و اين در حالي است که در اين عمليات آماري نظر روستایيان و شهرهاي كوچكتر به عنوان يکي از اصلي ترين پايگاههايي راي احمدي نژاد، محاسبه نشده است.
اين نهاد رسانه اي معتبر كه تاكنون دقت بالايي در نظرسنجي هاي انتخاباتي داشته است، البته امروز در نوع ديگري از نظرسنجي فوري كه تنها در سطح شهر تهران و با جامعه آماري محدودتر و به جهت كشف ميزان تاثير سخنان كانديداها انجام مي شود، افزايش 2 درصدي محبوبيت احمدي نژاد به نسبت آمار مشابه روز گذشته را ثبت كرده است.
به نظر مي رسد با معلوم شدن تأثير مستقيم برنامه هاي تلويزيوني كانديداها بر روي مردم، برنامه مناظره هاي رودرروي نامزدهاي رقيب در تعيين راي عموم مردم تاثير فراواني داشته باشد.
از بین احمدینژاد و موسوی به کدامیک رأی میدهید؟ احمدینژاد 56،3، موسوی 25،3، هیچکدام 18،4
از بین احمدینژاد و کروبی به کدامیک رأی میدهید؟ احمدینژاد 66،4، کروبی 9،6، هیچکدام 24
از بین احمدینژاد و رضایی به کدامیک رأی میدهید؟ احمدینژاد 63،2، رضایی 6،6، هیچکدام 30،2
از بین موسوی و کروبی به کدامیک رأی میدهید؟ موسوی 42،9، کروبی 11، هیچکدام 46،1
زين
گفت: نماینده اصلاح طلب مجلس ششم اعتراف کرده بود که :طرح ضربتی دولت برای اشتغال فقط منابع ملی کشور را از بین برده است و از هر 4 نفر که وام اشتغال گرفته اند تنها یک نفر شغل پیدا کرده. گفتم: وزارت بازرگانی دولت اصلاحات اعلام کرده بود: از 23 میلیون تن میوه و تره بار که در کشور تولید می شود، 3 درصد صادر می شود و 30 درصد آن تبدیل به ضایعات می شود. گفت: رئیس کارخانه قند اصفهان در دوره اصلاحات گفته بود :واردات بی رویه شکر ضربه سنگینی به این صنعت زده است و اگر دولت جلوی واردات بی رویه شکر را نگیرد فاتحه صنعت قند خوانده می شود. گفتم: رئیس کانون شورای عالی کار در دولت اصلاحات گفته بود : ما هر روز با اخراج دسته جمعی کارگران و تعطیلی کارخانه ها روبرو هستیم و صدها اعتراف دیگر از این دست. گفت: وقتی مسئولان و مدیران دولت اصلاحات این انحرافات صریح را درباره ناتوانی دولت اصلاحات مطرح کرده اند پس چرا آقای موسوی در نطق تلویزیونی خود همه ضعف ها و ناتوانی های دولت اصلاحات را که خودش مشاور ارشد آن بوده است به دولت نهم نسبت می دهد؟! گفتم: چه عرض کنم؟! کسی که ادعای سوارکاری داشت، دورخیز کرد که روی زین اسب بپرد ولی نرسیده به زین، محکم به زمین خورد، اما بی آن که به روی خود بیاورد از دوستش پرسید؛ از پرشم بیشتر خوشت اومد یا از دورخیزم؟ و دوستش جواب داد؛ از هیچکدام! از اعتماد به نفست!! |
اين عنوان تراكتهاي تبليغاتي " سيد مير حسين موسوي " است . كه شايد تمركز و تأكيد بر سيادت او به اين معني است كه " او اولاد پيغمبر و از سادات است " . همان چيزي كه در گذشتهاي نه چندان دور شايد حدود دوازده سال پيش حاميان خاتمي بر آن تأكيد ميكردند . حاميان سيد محمد خاتمي بر سيادت او خيل تأكيد ميكردند . حتي شايع شده بود كه خاتمي داماد امام است . اينها بغير از آن است كه در پوسترها مينوشتند ” رأي ما دكتر سيد محمد خاتمي " و بعداً و در اواخر دوران دوم خرداديها ، همسر محمدخاتمي در مصاحبه با همشهري ماه آن زمان قريب به اين مضمون گفت كه خاتمي دكتري ندارد هيچ ، كارشناسي ارشد هم ندارد و فقط چند واحد ارشد را گذرانده و مدرك كارشناسي ارشد ندارد ولي ليسانس را حتماً دارد . بگذريم حالا نوبت به موسوي رسيده كه خود واقعياش را در پشت احساسات مردم پنهان كند و به هر چيزي چنگ بزند تا دل مردم را به دست بياورد .
به ياد ميآورم كه در گذشتهاي نه چندان دور ، دوم خرداديها با چه بيانصافي به دكتر احمدي نژاد ميتاختند و او را
1- به اعمال سياستهاي پوپوليستي و عوامگرايانه و يا بهتر بگوييم به باور آنها عوام فريبانه متهم ميكردند .
2- دكتر احمدي نژاد را به استفاده ابزاري از مقدسات متهم ميكردند .
3- دكتر احمدي نژاد را به قشري و سطحي نگري متهم ميكردند .
و... و الان همانها كه در اين خصوص در گذشته با چه جسارتي قلم ميزدند را ببينيد كه چگونه خود را به كوچهي تغافل و تجاهل زدهاند . دوم خرداديها با شما هستم بيداريد يا خود را به خواب زدهايد .
حال باید گفت مگر سیادت خاتمی توانست از آنهمه هجمه دوستان خاتمی به پیامبر اسلام و جد خاتمی جلوگیری کند و یا دست کم چیزی کم کند ؟ آیا دوستان او پیامبر خدا را قابل نقد و ممکن الخطا نخواندند ؟
آیا داماد او و حسین او را خشونت طلب نخواندند؟ آیا ... . پس سیادت صرف مصونیت نمیآورد و نزدیکی نسبی به بزرگان ُ درصورتی ارزش دارد که خلق و خوی بزرگی به انسان بدهد و گرنه پسر نوح ...
اين شعاري است كه امروزه ما بر در و ديوار ميبينيم . شعار انتخاباتي آقاي كروبي .
در مورد خود باختگي و تقليد به اون معنا و ... حالا نميخواهيم صحبت كنيم فقط يك نكتهي تاريخي در مورد انتخابات دولت نهم . همان انتخابي كه خار چشم برخيها شد را يادآور ميشوم . به ياد ميآورم كه بعد از انتخاب دكتر احمدي نژاد به رياست جمهوري ، در برخي كشورهاي آمريكاي لاتين ، اروپا و آسيا انتخاباتي برگزار شد كه شعار انتخاباتي كانديداها برگرفته از شعارهاي دكتر احمدي نژاد بود كه مهمترين آن بردن هيأت دولت به بيرون پايتخت حال استانهاي ديگر يا در برخي كشورها ايالتهاي ديگر .
براي من هم جالب است و هم دردناك كه شعار شخصي چون كروبي و حاميان ايشان ، با توجه به سبقه كروبي ، روحاني بودن ، انقلابي بودن و ... چه چيز باعث شده كه ايشان از شعار رئيس جمهور آمريكا با آن سبقهاي كه ما از آمريكا و سياستمداران آن ميشناسيم تقليد كند و آن را عيناً به كار ببرد . براي شما هم جالب و دردناك است ؟