دل گفته های دست نوشته

     اندک اندک جمع مستان می‌رسند و خیل پاکانند که در رستخیز عاشقی از قفس جامعه رها گردیده‌اند و همه به سوی اجتماع عظیم آزادگان در حرکتند. این خونخواهان که این‌گونه سر از پا نمی‌شناسند، به حمایت و دفاع از عدل ستمدیده‌ای قیام کرده‌اند که سر به تیغ سپرد ولی در برابر ظالم فرو نیاورد. اینان مدافعان و حامیان مظلومان تاریخند و غصه حسین بهانه و مقوم نهضتشان است. مگر اماممان نفرمود ما شریک غم همه مظلومان عالمیم. پس ‌ای مظلومان و ستمدیدگان گرفتار آمده در دنیای کدخدایان پوشالی، بسم الله. بیایید و گوشه‌ای از بار این قیام را برگیرید. اینان به دنبال برپایی نظامی جدید و جهانی‌اند که با همه نظامات و معادلات متفاوت است. اگر عفریته‌های سرزمین مردگان، از درد زایش دنیای جدید گفتند، این جوانمردان و شیرزنان از رستاخیز انسانیت می‌گویند، از توفان نوحی که چند سالی است به راه افتاده تا نسل بشر را دوباره بپالاید و جهان جدیدی بیاغازد که پذیرا و شیفته عدل مهدوی باشد. این خیل عزادار که با پای برهنه و پر از تاول خود، تمام نقشه‌های شیطان را نقش برآب کرده است و فریب خوردگان اسلام متحجر سعودی، اسلام متعصب عثمانی و اسلام آمریکایی لیبرالها را متحیر نموده، تنها به خونخواهی حسین به پا نخاسته است. آنها به دنبال آنند که آسمان را سقف بشکافند و طرحی نو دراندازند.

     اندک اندک دلاوران حسینی سیرت که چون حسین سر می‌دهند ولی با امثال یزید دست بیعت نمی‌دهند، به سوی میقات عاشقان در حرکتند و رهروانند. خوشا به سعادتشان که با هر قدمشان هم تولی دارند و هم تبری. هم حسنه دارند و هم گناه می‌سوزانند و هم رتبه می‌گیرند. قدمهاشان آنها را به خدا می‌رساند و نشانه‌ای از محبتشان به آل الله است و در همان حال، مشق انتقام می‌کنند از یزید و تمامی آنان که قرابتی با او دارند. دوری می‌گزینند با آنان که خوی کوفی دارند و رجز می‌خوانند برای آنان که خوی ستمگری دارند. محکم بر زمین قدم می‌گذارند تا پایشان در یاری منتقم حسین نلرزد و پای پر آبله بر زمین می‌کوبند تا لرزه بر کاخ‌های رنگارنگ شیاطین هزار رنگ اِنس بیندازند. قدمهاشان از آن جنسی است که خدا به آن جزای خیر می‌دهد. که فرمود «هيچ تشنگى و رنج و گرسنگى در راه خدا به آنان نمى‏ رسد؛ و در هيچ مكانى كه كافران را به خشم مى ‏آورد قدم نمى‏ گذارند و از دشمنى غنيمتى به دست نمى‏ آورند مگر اينكه به سبب آن، عمل صالحى براى آنان نوشته مى‏ شود و خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمى‏ كند»1. مرحبا که عشق به مولای آزادگان را با عمل فریاد می‌زنید. این عمل شما عین شعار است و شعارتان همان عمل است. این اقدامتان قیمتی است و تفاوت دارد با آنان که بیرون از معرکه برای تنهایی حسین، تنها، می‌گریند. تفاوت دارد با آن تفکری که قیام سلحشورانه سیدالشهداء و یارانش را تنها یک قیام اصلاح‌گرانه منحصر به 61 هجری و سرزمین کربلا می‌داند.     

      اشتباه فهمیده‌اند آنان که حسین را اهل مذاکره با یزید می‌دانند و راه را بیراهه می‌روند آنان که به زور به دنبال جور کردن توجیه هراسناکی خویشند. حسین فرمود « کسی مثل من با کسی مثل یزید بیعت نمی‌کند»2. این کجا و مذاکره معامله‌گران کجا؟ حماسه حسین کجا و وقایع محبوس در تاریخ کجا؟ قیام اباعبدالله قیامی در برابر تمام تاریخ یزیدیان است و تا ابد سرمشق آزادگان. که سر فرو نیاورند به حرف ظالمان. و ننگ ابدی را نخرند با سازش با ستمگران. یزید و لشکریانش حقیرتر از آنند که مورد خطاب حضرت ارباب قرار گیرند. خطاب سیدالشهداء با تمام تاریخ است با تمام مختصاتش. چون او بر تاریخ استوار است و پیغامش جاری است در رگهای تمام آزادگان و جوانمردان که فرمود «آن فلان بن فلان مرا بین دوراهی زندگی خفت بار و مرگ سرافرازانه قرار داده است و دور باد از ما ذلت و خواری».3 این عزاداران حسین، امانتداران حسینند و قرار است عزت و افتخار حسینی را نسل به نسل به جهانیان برسانند. جهانیان باید حسین را بشناسند و ذکر و یاد او زبان مشترکشان شود. آنها باید حسین را بشناسند تا اسلام را بشناسند. باید بدانند که حسین چه گفت تا بدانند که موعود و منتقمش چه می‌گوید. نام حسین با نام مهدی عجین شده و گره خورده است. جهانِ منتظر، جهان محرم دیده است. چراکه این محرم و صفر است که اسلام را زنده کرده و زنده نگه داشته و زنده می‌دارد. محرمی که معرف و مفسرش امثال خمینی کبیر است و برآمده از اسلام ناب است و همان است که منطبق با انقلاب ناب مهدوی است. وگرنه محرمی که در لندن و واشنگتن تفسیر می‌شود مثل قرآنی است که معاویه بخواند و عمر و عاص تفسیر کند. اسلام سازشکاران هم که نیامده معلوم است و اسلامشان از جنس اسلام آقازاده‌هایی است که برای حسین تکلیف صبر و صلح و بیعت تعیین کردند و کار خودشان به جایی رسید که شبانه با حجاج ثقفی بیعت کردند. اسلام گوشه‌نشینانی که به انتظار به فساد کشیده شدن دنیا نشسته‌اند نیز نیامده رفته است.

     اسلامِ حسینی است که کابوس شیطان جن است و اسلام خمینی است که کابوس شیطان انس است و هر تعریف دیگری را باید با همین‌ها محک زد و‌گرنه باید آماده هر انحرافی بود. تعریف از اسلام مهم است و تنقیح مناط، مهم‌تر. اگرچه اربعین رمز اتحاد است و همدلی، و به قول آقا باید فرامذهبی به آن نگریست، ولی باید مراقب بود کسانی در میان پاکان رخنه نکنند و نشانی غلط ندهند که این نفوذ از دشمنان مزور برمی‌آید که شور و شعار و شعائر را با جهالت مشتی نادان و مزدور، جور دیگری وانمایند. اربعین حکایت چهل منزل سرگشتگی آل‌الله بدون حسین است که گویی چهل سال به طول انجامید و انگار چهل روز را بی‌خورشید به سر بردن. اربعین حکایت دلواپسی‌های چهل روزه سیده زینب است برای مراقبت از دین خدا و امانات خون خدا. حکایت غصه‌های مکرر و جانفرسای زین‌العابدین است که وارث رسالت پدر است. حکایت چهل شب دیدن آسمان است بدون قمربنی‌هاشم. اربعین یعنی چهل ایام بی‌خورشید و ماه. یعنی آرزوی بی‌ثمر رباب. یعنی چهل شب لالایی برای گهواره‌ای که خالی است. و غصه چهل روزه آغوشی که تشنه سیر کردن اصغر تشنه کام است. اربعین یعنی چهل بار از غصه رقیه دق کردن. و چهل سال تشنه شیرین زبانی او بودن و امید ناامید شده کودکان. 

     اربعین یعنی چهل روز گره بر گره زدن کینه مقدسی که از ستمگران در دل افتاده و چهل دنیا افسوس از به ظاهر رفیقان مدعی و دوستان ساده‌لوح که در کاممان می‌چرخد. اربعین همان خشم مقدسی است که از دشمنان خدا در دل دوستان خدا مانده است که با همان می‌توان دنیایی از نو آفرید و ستمگران را به سزا رساند و ستمدیدگان و محرومان را یاری کرد و به مکنت رساند. همچون توفان نوح که جهان را از بدان شست‌وشو داد و مثل عذاب خدا که ظالمین را از بین می‌برد و مثل جبهه مقدس مقاومتی که از ایران شروع شده و تا لبنان و شام و عراق و یمن و بحرین رسیده و این آغاز کار لثارات‌الحسین است که در کنار جنگ سختی که رزمندگان می‌کنند، راهپیمایان اربعین با قدم‌های استوار، روز روشن را بر دشمنان تیره و تار کرده است. که فرمود» با آنان بجنگيد، تا خدا آنان را به دست شما عذاب و رسوا كند و شما را بر ايشان پيروزى بخشد و دلهاى گروه مؤمنان را خنك گرداند. 4

مانند کودکی که به میدان جنگ رفت       از بودن عموست که جرأت گرفته‌ایم

سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم

ما را ببخش هنوز ‌گریه­ سیری نکرده‌ایم

ای شوق پابرهنه که نامت مسافراست     این تاول است درکف پا یا جواهر است

زیر پای توپهن بال فرشته است     هر سو نظر که می‌کنی پر ز رائر است

حسین منتظر لبیک ماست از حسین چه می‌دانیم

کربلا تا قیامت جاری است ما در کدام جبهه‌ایم ‌اخوی

تا وقتی امثال یزید در دنیا هستند عاشورا هم هست و حسین هم فدایی دارد

دوستدار حسین، ظلم نمی‌کند و تن به ظلم نمی‌سپارد

دفاع از دین را از حسین بیاموزیم

آزادگی را از حسین بیاموزیم

دینداری را از زینب بیاموزیم

غیرت را از عباس بیاموزیم

معرفت را از یاران حسین بیاموزیم

حسین تشنه آب نیست تشنه یاری است

اگر در کربلا بودیم، در کدام جبهه می‌بودیم؟

حسین برای دین خدا شاهرگ گذاشت ما چه کردیم؟

با امانت حسین چه کردیم؟

چرا هنوز دشمن از نام حسین و زینب می‌ترسد؟

حسینیان نمی‌توانند به ظلم یزید ساکت باشند

اربعین لبیک به حسین است

اربعین اعلام آمادگی برای دفاع از حسین است

اربعین رمز پیروزی است

لا غالب لنا الیوم

جای جلال خالی که بگوید خسی در میقات توییم حسین

این ملائک زخمی پا، که پای پر آبله دارند همان اصحاب حسینند که در این رستخیز اربعین به طواف کعبه عاشقان آمده‌اند

اینکه زائران با خانواده‌هایشان به این انقلاب اربعینی حسینی آمده‌اند برای مباهله با استکبار است

حب‌الحسین یجمعنا

پا بر زمین بکوب برادر که دنیای دشمن می‌لرزانی

محتشم سر از خاک بر‌آر و ببین باز این چه شورش است که در خلق عالم است

حدیث امام باقر به ابوحامد کابلی‌: محبت تطهیر می‌کند تسلیم می‌کند و امنیت می‌آورد

یاحسین گدایم و دنبال بهانه‌ام

گویی زمین کربلا وسیع شده است

 

 

1- لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَهًًْْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ الله لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ- سوره توبه، آیه 120

2- مِثْلِي لَا يُبَايِعُ مِثْلَه‏ بحارالانوار، ج44‌، ص325

3- شرح نهج‌البلاغه لابن أبي الحديد، ج‏3، ص: 250

4- سوره توبه، آیه 14

 

 

منتشر شده در ستون یادداشت روزنامه کیهان مورخ 95/8/29

 

 

 

+ نوشته شده در  ۱۳۹۵/۰۸/۲۸ساعت 23  توسط محمدهادی صحرایی  | 

 




     یک هفته از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا می‌گذرد. انتخاباتی که می‌توان گفت در تاریخ این کشور منحصر به فرد و ویژه است. با بررسی اجمالی دوره‌های ریاست جمهوری آمریکا - به دور از جانبداری‌ها و ارادتهای روشنفکرانه- می‌توان به راحتی دریافت که در پنجاه سال اخیر دوره به دوره قدرت و توان آمریکا کاسته و کاهیده شده است و آرام آرام می‌توان صدای خرد شدن استخوان‌های لیبرالیسم را دید و دور نیست روزی که بتوان امپریالیسم را در موزه‌های جهان دید و جست‌وجو کرد. اولین کشور بدهکار و قرض‌زده دنیا، دارنده بیشترین زندانی دنیا- نشریه وال‌استریت ژورنال در آماری از سال 2014 می‌نویسد در این سال از هر سه آمریکایی یک نفر دارای پرونده جنایی است که یا شاکی است یا متشاکی، جنگ‌طلب‌ترین کشور دنیا که در صد ساله اخیر بیش از هفتاد جنگ خارجی را راه‌اندازی نموده است، اولین کشور آلوده‌کننده محیط زیست، آمار بالای ترورهای مردمی، ابرقدرتی که روزانه باید 45 میلیون کوپن غذا بین فقرایش توزیع شود، دارنده یکی از کم اطلاع‌ترین مردم جهان در زمینه سیاسی- در سال2014 تنها 36 درصد آمریکایی‌ها نام سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه خود را می‌دانستند- و ....
      آمارهای یاد شده بالا تنها قسمتی از وضعیت بحران زده آمریکاست که با جست‌وجوی ساده در اینترنت و منابع آماری می‌توان به اطلاعاتی به مراتب تکان دهنده‌تر از این موارد دست یافت. از همه اینها بدتر مواردی است که در روزهای منتهی به انتخابات اخیر آمریکا رخ داده است. زمانی که نامزدهای دو حزب اصلی آمریکا برای پیروزی چاره‌ای جز رسوا نمودن حریف خود و بیان واقعیات نداشتند. از اتهامات تجاوز و فساد اخلاقی شخصی و خانوادگی گرفته تا پرونده‌های متعدد امنیتی و ... تنها گوشه‌هایی از فساد تودرتوی جامعه نخبگان سیاسی و مالی آمریکاست که در مقابل دیدگان مردم جهان به نمایش درآمد. شاید اگر سال‌های متمادی می‌گذشت و آگاهان از فساد ینگه دنیا می‌گفتند، هنوز آنان که آمریکا را قبله و کاخ سفید را معبد خود می‌دانستند نمی‌پذیرفتند و مخالفان را نیز به انواع توهین‌ها و ناسزاها نظیر بی‌سواد، عقده ای، بی‌شناسنامه و ... متهم می‌نمودند. ولی این فیلم تلخ که از سیمای آمریکا پخش می‌شود مستندی است از بی‌فرهنگی و بی‌اخلاقی نقاشی شده‌ای که سالهاست سست عنصران و ظاهر بینان را فریب داده و از واقعیت دور نگه داشته است.
      انتخابات اخیر آمریکا در اصل نشان دادن جنازه اخلاق بود. در کشور یانکی‌ها و آوار آن بیش از ویرانی برج دوقلو بر تصورات خود مردم آمریکا و سپس مردم جهان سایه افکند. مردم بی‌واسطه دیدند و شنیدند سخنانی را که نمی‌دانستند و یا نمی‌توانستند علنی بگویند. مطالبی که آنها را میخکوب کرده بود و قدرت تمیز را از آنها گرفته بود. اینکه مسئولی، مقامات ارشد آمریکا را مؤدب و محترم و ... بداند و بنامد تنها مختص به ساده‌دلان وطنی نیست بلکه در کشورهای دیگری نیز این‌گونه بوده و هست و این بندگان خدا که درس را در کشورهای غربی مشق کرده‌اند، از جهاتی تقصیری ندارند که این‌گونه قضاوت کنند. آنها سالیان سال است از کدخدا شنیده و دیده‌اند و با نوچگانش حشر و نشر داشته‌اند و در میان آنها چرخیده‌اند و بیش از آنکه به دخل خود نگاه کرده باشند به دست و جیب آنها نگاه و از آنها تمنا کرده‌اند اکنون هم که کدخدا مرده، از کت کدخدا می‌ترسند و به هزار زور و زار می‌خواهند چهره کریه او را بزک کنند و دستکش مخملش را به دوستان نشان دهند و از این دیو، دلبر بسازند.
      مردم مجلس ششم را به یاد دارند زمانی که جمعی از مسئولین خائن، خائف و نمک‌نشناس وقت، وقتی صدای پای آمریکا را شنیدند و بوی کباب به مشامشان رسید، در شرایط تهدید کشور، نرخ تعیین کردند و نامه‌ای به رهبر حکیم نوشتند و خواستند که جام زهر بنوشد. اگرچه برخی از مسئولین تلاش کردند سال 88 را به مردم بفراموشانند ولی مردم به خوبی به یاد دارند که در اغتشاشاتی که دستپخت همین کدخدا بود، همین جبهه ترسان و لرزانِ از دشمن، چگونه بر مردم خود بی‌رحم بودند و به آمریکا توصیه تشدید تحریم می‌کردند. مردم دیدند که دیگرانِ از آنها چگونه مو به مو اوامر کدخدای سیه روی و وزیر عفریته‌اش را عمل کردند و آتش سوزاندند و سربازان ارزشمند نتانیاهو شدند. همین گروه پراشتباهی که نام اصلاح‌طلب بر خود حمل می‌کنند. در داستان پرغصه گفت‌وگوهای پرهزینه و بی‌نتیجه‌ای که به برجام کاغذی ختم شد. با فحاشی و ناسزا دهان منتقدین و دلسوزان را می‌بستند و ترجمه را می‌خواندند که «نمی توان با دنیا جنگید». منتقدان را از سر استیصال خود به جهنم حواله می‌دادند و نمی‌دانستند که جهنم جای شیاطین و شیطان زده هاست.
     برجام را بر دوش کشور و بیت‌المال تحمیل کردند و از فتح‌الفتوح دولتشان گفتند. از اینکه توانسته بودند ارابه تحریم‌هایی که فتنه گران 88 برایمان به ارمغان آورده بودند را بشکنند و دنیای مستکبر را سر جایش بنشانند. از رفع خطر جنگی گفتند که خودشان سر زبانها انداخته بودند. از گشایش‌هایی پی‌درپی گفتند که تنها حسودان نمی‌توانستند ببینند و ... و به سرعت قلب علم اراک را بتون کردند تا ارادتشان به کدخدا را اثبات کنند و بعد از این اقدامات شجاعانه و یک‌طرفه بود که آمریکا هم برای اثبات محبتش به دوستانش، قطار تحریم‌ها علیه ایران را به راه انداخت و رؤیای گشایش خوش باوران را پریشان کرد. آمریکا از ارادتمندانش حمایت می‌کرد اما نه در برابر دشمنان ایران بلکه در برابر هم وطنانشان. مثلاً دربرابر قتل‌عام صدها حاجی ایرانی، تنها سکوت بود که از آمریکا و جبهه متحدانش شنیده می‌شد. سفیر دولت تدبیر در سازمان‌ملل را صدها روز پشت در نگه داشتند و راهش ندادند و ... و تمام آنچه که آمریکا وعده داده بود حقیقت وارونه بود و واقعیت همان بود که بارها توسط خوش خیالان مسخره می‌شد و آن همان بود که خودشان اعتراف کردند که دستاوردشان از آن همه خرج و برجی که هدر دادند، «تقریباً هیچ» بود.
      انتخابات آمریکا انجام شد و در عین ناباوری تمام رشته‌ها پنبه شد و از صندوق رأی، آن درآمد که مورد پسند اصلاحات و دوستان کدخدا نبود. دولت به ناچار به نتیجه‌ای که توسط رهبر حکیم پیش‌بینی شده بود با تأکید چندین باره بر برپا بودن برجام و ... واکنشی منفعلانه نشان داد. مردم 1306شهر آمریکا به خیابان‌ها ریختند و اعتراض کردند. و این ضرب‌المثل‌ گویی سنت خداست که «انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس، تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت.» اکنون همان فتنه سازان، خودشان در فتنه‌ای که ساختند گرفتار آمده‌اند و این اول راه است و آنها بازگشت تروریست‌های داعشی خود را نیز در راه دارند. هرچند که این آشوب‌ها بدون توصیه امثال پیرزن اصلاحاتی هزار فامیل ایرانی برای ریختن به خیابان‌ها در صورت رأی نیاوردن فرد مورد نظر صورت گرفته ولی به هرحال پیرزن دموکرات که مادر داعش است باید خود بداند که این ابتدای آتشی است که سال‌هاست آمریکا آن را افروخته است.
       اغتشاشات عبرت آموز آمریکا که بیش از آنکه به شکست‌خوردگان دموکرات تلخ بیاید به کدخدا باوران سخت آمده، اگر به نتیجه برسد یا نه، وعده خداست به آنها که در کنار خدا، کدخدا را هم به حساب می‌آورند. تا بدانند سرانجام امثال فرعون و قارون چگونه است. آنها که در موردشان می‌فرماید «برخى از مردم، در برابر خدا همانندهايى برایش برمى‏گزينند، و آنها را چون دوستى خدا، دوست مى‏دارند...»(1) و در جای دیگر سخن آنها که دیروز حسرت ثروت قارون را خورده بودند و امروز عذابش را می‌دیدند آورده است «همان كسانى كه ديروز آرزو داشتند به جاى او باشند، صبح مى‏گفتند: واى، مثل اينكه خدا روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد گشاده يا تنگ مى‏گرداند، و اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را هم به زمين فرو برده بود».(2) پس بمانید و ذلت فرعون آخر را ببینید که این تازه آغاز راه است.

 


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سوره بقره، آیه 165           2- سوره قصص، آیه 82

 

 

 

 

منتشر شده در روزنامه کیهان مورخ95/8/25

 

 

 

+ نوشته شده در  ۱۳۹۵/۰۸/۲۵ساعت 12  توسط محمدهادی صحرایی  | 

 





قرآن کریم که کتاب چگونه زیستن آدمی است، مجموعه‌ای است از تمام آنچه که به سعادت بشر مرتبط است و هیچ خشک و تری که به سعادت بشر مربوط باشد نیست مگر آنکه می توان آن‌را در قرآن یافت. این کتاب بزرگ «تبیاناً لکل شیء»1 است و نسخه شفا‌بخشی است برای انسان وامانده و گرفتار آمده در دنیا. یقیناً انسان متحیر امروزین، بیش از هر چیز نیازمند استفاده از آن است تا بتواند آن گونه که شایسته است زندگی کند. اگر از جنبه اعتقادی و دینی قرآن بگذریم، نمی‌توانیم از اسرار این کتاب عجیب و پر از نکات نغز و پرمغز آن بگذریم که می‌تواند شالوده حیات طیبه هر انسانی را بنا کند‌ و دشمنان به نیکی به آن پی برده‌اند که با شعار دورباد کهنگی و تحریف، مسلمانان را از کنار آن کوچانده‌اند تا خود به راحتی از آن بهرمند شوند ولی نمی‌دانند که نمی‌توانند جز اندکی از این گنج، بهره برگیرند که می فرماید «‌وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً »2. هرچند که دشمنان از قرآن حیات طیبه را نمی‌طلبند ولی اسرار خلقت و اخبار رسالت و داستان آفرینش را پی گیرند. اگر‌چه هابز و هایدگر و وبر و پوپر و کانت و دکارت و سایرین را برای تازه به دوران رسیده‌ها به بعثت می‌رسانند ولی خود مو به مو قرآن را مو می‌شکافند و داستان پیغمبران را تحلیل می‌کنند.
در تاریخ اسلام همیشه کسانی بوده‌اند که ضعف دین و نفس خود را با آسمان ریسمان کردن توجیه کرده‌اند و با نفی دیگران به دنبال اثبات خود بوده‌اند. دین را تحریف می‌کردند و آیین را تغییر می‌دادند. آنجا که دینداری به ضررشان بود دور می‌زدند و آنجا را که قرابتی تصور می‌کردند می‌گرفتند. نمود کامل این شیادان را می‌توان در بنی‌‌اسرائیلیان دید که در حیله‌گری استاد و فنان بودند. دین را با دین نفی می‌کردند و با دین به جنگ خدا می‌رفتند. با دین کاسبی می کردند و با آن دنیا می‌خریدند. آدم می‌فروختند و مصلحتی را که باید تشخیص می‌دادند نمی‌دانستند و ... و این خصلت پست از طریق ابوسفیان و بنی‌امیه وارد اسلام شد و با فراز شدن سر سیدالشهداء علیه‌السلام به نیزه، به اوج خود رسید. به ظاهر مسلمانان کژفهمی که با یزید ساختند و به گندم ری طمع کردند، حسین را به مسلخ بردند و سر دین را بریدند. قدرت یزید ذلیل را قاهر دانستند و خدای توانا را نادیده گرفتند. دل به دوستی و ارادت کسی دادند که از آن نهی شده بودند.
اگر به قرآن بر‌گردیم خواهیم دید که می‌فرماید «‌أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنينَ وَليجَةً وَ اللَّهُ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُون‌»3 در این آیه خداوند به دو نوع آزمایش، از آنان که ادعای اسلام دارند اشاره می‌کند اول به جهاد با دشمنان بیرونی و دوم ترك هر‌گونه رفاقت و همكارى با منافقان و دشمنان. قرآن از واژه «ولیجه» استفاده نموده که به نفوذی گفته مى‏شود كه محرم اسرار و گرداننده كارهاى انسان ‏باشد. این ولیجه همان است که در زیارت امام رضا علیه‌السلام نیز به آن اشاره شده است. «و أبرأُ مِن کُل وَليجَةٍ دونهم» به این معنی که از برگزیدن هر همرازی جز آنان متنفرم. این جملات عجیب و تکان‌دهنده قرآن، تنها برای خواندن نیست بلکه برای فهمیدن است. درس زندگی و توصیه‌های اکیدی است که رعایت ننمودن آن خسران به بار می‌آورد و ضر در ضرر است و هر روز در گشایشی را مسدود می کند. مگر می‌شود پذیرفت گروهی که خود را مسلمان می‌نامند خدا و رسول و مؤمنین را رها کنند و دل به دشمن ببندند و با آنها سَر و سِر به راه اندازند؟ در زمان رسول‌الله نیز کسانی بودند که  مردم و مؤمنین را نامحرم می‌شمردند و اسرار را به دشمنان می‌دادند.
این اشتباه فاحش لزوماً و صرفاً از خیانت نیست چرا که جز خیانت می‌توان دلیلی چون بی‌بصیرتی و ناپختگی داشته باشد و غیر از این، این کار از سست عنصری در دین نیز برمی‌آید و نیز از آنان که با دشمنان و درمیان آنان بزرگ شده‌اند و دیگر آنها را جزء دشمنان نمی‌دانند و نمی‌توانند بدانند. خداوند متعال در ده‌ها آیه بر دشمن‌شناسی تأکید می‌کند و مؤمنین را از دوستی و اعتماد به شیطان و شیطان صفتان برحذر می دارد. آنجا که می فرماید «در حقيقت، شيطان دشمن شماست، شما نيز او را دشمن گيريد»4 ولی با این‌حال همیشه کسانی بوده‌اند که به دلایل مختلف این مار فتان را آزموده‌اند و جز حسرت ابدی و سرمایه سوزی چیزی به دست نیاورده اند. قرآن در جای دیگری می‌فرماید« و ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِه»5 به این معنی که خداوند برای انسان دو قلب در سینه اش قرار نداده است و برای این آیه از امیرالمؤمنین حدیثی است که می فرماید «در دل انسان دوستی ما و دشمنانمان جمع نمی شود ... پس هرکس می‌خواهد دوستی ما را بداند، قلبش را امتحان کند. اگر در میان دوستی ما دوستی دشمنان ما بود، او از ما نیست و ما نیز از او نیستیم و ... ‏»6
این عتاب های پی در پی از آن جهت است که این دوستی ها و ولیجه ها می تواند تصمیم ها را عوض کند و انسان را از مسیر صحیح منحرف نماید. این خصوصیت اگر در میان خواص جامعه و یا انقلابی نماهای موجه باشد می تواند جامعه را به لبه پرتگاه و سقوط بکشاند. کسانی که از دشمن دل نمی گذارند و با دوستان نیز گهگاه اظهار محبت می کنند. اگر بکنند‌ دائماً به دنبال بزک کردن دشمن برای دوستند. برای به دست آوردن دل دشمن به هر خفتی تن می دهند. به دوست می تازند که چرا در دشمنی افراط می‌کنید، افراطی ها؟ گاهی در نشان‌دادن توانایی دشمن چنان افراط می کنند و دل دوستان خالی می‌کنند که گویی زبان دشمن در دهان دارند. با دوستان گستاخند و پرخاشگر و با دشمن دست در دستند و سازشگر. به دشمن یکطرفه هدیه می دهند و به هزار ادا برایش فلسفه می‌بافند تا شاید از اغیار دلی به دست آرند. غافل از اینکه نمی دانند این گفته خدا به چه معناست که فرمود «هرگز يهوديان و ترسايان از تو راضى نمى‏شوند، مگر آنكه از كيش آنان پيروى كنى»7
در روزگار ما نیز کم نبودند و کم ندیدیم خودباختگانی که در یکی از گروه های چهارگانه بالا بودند خائن یا خائف، بی بصیرت، سست عنصران و آنان که هم خانه دشمن بوده اند. آنها در هر دوره ای با بهانه تراشی سعی کرده‌اند که تقصیر و قصور خود را لاپوشانی کنند. گاهی شرایط جدید زمانه را بهانه کرده‌اند و گاهی ضرورت نجات از جنگ های خیالی. گاهی خود را همه فن حریف دیپلماسی دانسته اند و گاهی با محرمانه سازیهای ساختگی مردم را از واقعیات منحرف کرده اند و گاهی سعی کرده‌اند با فحاشی و بی ادبی منتقدان را منصرف کنند و آنچه امروزه بیش از هر چیز دیده می شود این‌ است که برای فرار از ضعف مفرط مدیریت ناموفق خود دائماً به دنبال مستمسکند. این نمونه‌هایی از خروار را می‌توان از زمان مبارزه برای انقلاب تاکنون دید. آن زمان که کسانی از مبارزه مستقیم با شاه طفره می رفتند. تا آنها که در دوران انقلاب به دنبال حفظ رابطه با آمریکا بودند. تا آنها که در زمان جنگ تحمیلی بازی مک فارلین را درآوردند و پس از دفاع مقدس نیز در مراکز اصلی نظام به ترجمه آثار دسته چندم غربی مشغول شدند و ... و تاکنون که برای جنازه کدخدا هم، به احترام کلاه برمی دارند.  
حقیقتاً کدام انسان عاقلی است که امروزه بین نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا، تفاوت عاقلانه بگذارد؟ آیا به راستی آن پیرزن می‌خواهد آمریکا را اداره کند و یا آن نامتعادل دیگری. چگونه است برخی هنوز جنگ این احمق ها را اوج دموکراسی می دانند و دل به این خیمه شب بازی مفتضحانه خوش کرده‌اند؟ 13آبان که یادآور حماسه های بزرگ ایران است در زمانی رخ داد که آمریکا ابرقدرت بود و مسئولان ارشدش بهره ای از هوش و خرد داشتند نه مثل الان که فضیحت های اخلاقی شان را به رخ هم می کشند. در آن شرایط امام و مردم توانستند درسی به آن قلدر بدهند که هنوز هم نتواند هیچ غلطی بکند و امروز نوبت نسل نو است که در صحن انقلابند، تا با تأسی به میراث گرانسنگ امام راحل و با اطاعت از امام حاضر بتواند برای چندمین بارخائنین و خائفین و ساده لوحان را کنار زنند و جا گذارند و فهم انقلابی خود را به رخ مرعوبین و نفس بریده های مدعی بکشند که صبح پیروزی نزدیک است و گشایش های واقعی و انقلابی، در راه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1‌ - اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است، بر تو نازل كرديم‏ سوره نحل آیه 89
2‌- ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى‏كنيم، و[لى‏] ستمگران را جز زيان نمى‏افزايد سوره اسراء آیه 82
3‌ - پنداشته‏ايد كه تنها با ادّعاى ايمان رها مى‏شويد، در حالى كه هنوز خداوند با امتحان‏هايش شما را نيازموده، تا كسانى را از شما كه جهاد كرده و جز خدا و پيامبرش و مؤمنان رازدارى برنگزيده‏اند، معلوم دارد و خداوند به آنچه مى‏كنيد آگاه است. سوره توبه آیه 16
4‌- سوره فاطر آیه6
5‌- سوره احزاب آیه 4
6‌- لا يجتمع حبنا و حب عدونا في جوف إنسان ... فمن أراد أن يعلم حبنا فليمتحن قلبه، فإن شارك في حبنا حب عدونا فليس منا، و لسنا منه، و الله عدوهم، و جبرئيل، و ميكائيل، و الله عدو للكافرين‏. البرهان فی تفسیرالقرآن ج4ص410
7‌ - سوره بقره آیه120

 

 

 

 

منتشر شده در روزنامه کیهان مورخ95/8/13

 

 

 

+ نوشته شده در  ۱۳۹۵/۰۸/۱۵ساعت 20  توسط محمدهادی صحرایی  |