از محرم 61 تا محرم 1440 هجری را اگر پابه پای زمان بیایی، فاصله زیاد است و وقایع در دوردست. ولی اگر با چشم درسگیر که بنگری، فاصله کم است و عبرت بسیار. مثل همه تاریخ. تاریخ است و تکرارهایش. تکرار آدمها و آرمانها و اتفاقاتی که با افکار و رفتارها رقم خورده است. گویی دستی توانا اتفاقات را در زمان تکثیر کرده، یا متنی را بارها و بارها تکرار کرده است. مکانها اگرچه مهماند ولی مهمتر از آن اصل حوادث است که پندآموزند. شیوه قصه گویی و روایت گذشتگان در قرآن نیز بر همین معنا و با این استدلال است. قصههای قرآن، برخلاف قصههای دیگران برای به خواب بردن نیست، برای بیدار کردن فکرها و فطرت هاست و مخاطبش مردم دانا و فهیم و عاقل و سلیم است، که اهل عبرت آموزی و درک حقیقتاند. که فرمود: «لَقَدْ كانَ في قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْباب»1. در قرآن تأکیدی نیست که جزئیات آمار و زمان و مکان گفته شود. مهم عبرت است و به کار بستن آنها و فهمیدن نکتهای که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود: ما أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَأَقَلَّ الاِعْتبَارَ2.
قرآنکه کتاب خدا و نسخه زندگی سعادتمندانه بشری است در کنار حکایات آموزنده، قوانین خلقت و حقایق هستی را نیز رخ نمایانده است تا ما مخاطبانش، بتوانیم با ملاحظه آنان، راه حق را از بیراه ناحق بازشناسیم. خدا که حقیقت محض است، حق را واقعی میداند و غیرحق را بیریشه. سخن و اراده خود را برترین و اراده منکران را پایینترین میداند.3 یکی از آن قوانین هستی، مخاصمه همیشگی بدیها با خوبی هاست که از آغاز خلقت بوده و هر کدام در روزگاری نمادی داشته است. از ابتدا شیطان بود که با اراده خدا درافتاد و تا ابد نماد شرارت ماند. بعدها قابیل با هابیل ناسازگاری کرد و با ستم، او را کشت. فرعون با موسی، نمرود با ابراهیم و... تا نوبت به یزید رسید که در مقابل امامت حسین بن علی بایستد، که این در تاریخ ماند و تا ابد ملاک و معیار شد. یزیدیان و حسینیان. حقیقت کربلای 61 هجری، تقابل تمام بدیها در مقابل تمام خوبی هاست. مقابلهای که بدترین افراد روزگار، بدترین کارها را به بدترین نوع ممکن و برای پستترین اهداف، انجام دادند و درمقابل آنها بهترین انسانهای دوران، با بهترین ویژگیها، بهترین اقدامات را برای بهترین هدفها انجام دادند. و غصه 1379 ساله جوانمردان برای عاشورای حسین و یارانش از اینجا آغاز شد.
حرارتی که از شهادت حسین در دلهای مؤمنین است برای این است که در آن روز نحس، تمام ارزشهای آدمی، سربریده شد و عدل را سر جدا و عدالت را مثله کردند. ممکن است تاریخی که تکرار مکررات است، قتل عام و فجایع و اسارت و جسارتهای بسیار به خود دیده باشد ولی هیچ روزی به عاشورا نمیشود. عزاداری برای حسین در اصل تکریم فضایل است و تقبیح رذایل و نمادی است از همان جنگ همیشگی بدیها با خوبیها. اینکه فرمودند حسین، کشتی وسیع و سریعِ نجات است، به خاطر این است که هرکس او را شناخت و خود را به او رساند و در میان یاران او درآمد و خود را به او سپرد، از توفان بدیها و حوادث روزگار، خود را رهانیده و حتماً مقصدش ساحل امن و آرام نجات و حیات طیبه است. اینکه در مورد حسین فرمودند او چراغ هدایت است به این دلیل است که در ظلمات گمراهی و غبارآلود فتنهها، تنها چراغی که پر نور و همیشگی و جداکننده حق از باطل است، حسین است. اینکه پیغمبر اکرم فرمود حسین از من و من از اویم به این دلیل است که اسلامِ بیمحبت حسین و بینام او، پسته بیمغز است و میان تهی.
یاد حسین باید زنده بماند که اماممان گفت حیات اسلام از محرم و صفر است. این چند سال که آتش به اختیارهایی مثل مرحوم ابوترابی توانستند دعای عرفه را ملی کنند یا دیگرانی، صدای مظلومیت علی اصغر را با همایش جهانی شیرخوارگان به تمام دنیا برسانند و وقتی عزاداران مخلص حسینی، پیادهروی اربعین را با 25 میلیون زائر، به بزرگترین همایش مذهبی جهان تبدیل کردند و وقتی توانستهاند مداحی انقلابی و مطالبهگر، رویشهای بیشمارِ عالمانِ مجاهد و جوان و از همه مهمتر صدای رسای سیدالشهداء را به قلوب خسته جهانیان برسانند، همه اینها برای شیاطین ریز و درشت، صفیر عذاب است و باعث خوف و خطر. اینکه گاهی بهانه میگیرند و گاهی مقابله میکنند و گاهی موازی میسازند و گاهی شایعه میاندازند، همه از واهمهای است که از آماده شدن سپاه حسین در دل آنها افتاده است. وقتی که قاسمِ سپاه حسینیان که گویی نگین سلیمانی دارد، شیطان بزرگ را تشر میزند، دشمن در اندیشه اکبر و عباس میافتد. تولید تروریست داعش و النصره و بوکوحرام و بودا و...، کشتن حجاج ایرانی، تفرقه انداختن بین فارس و عرب و شیعه و سنی و جنگ تمام عیار اقتصادی و... و تولید روزانه و گسترده شایعه از همین سنخ است.
ردِّ خون به ناحق ریخته حسین که تا انتهای تاریخ کشیده شده، چون خون خداست، صراط مستقیم است و همچون قرآن جداکننده حق از باطل و چراغی است که خدا افروخته، گرچه کافران نخواهند و بخواهند آنرا خاموش کنند.4 آنها که انسانها را بنده و در بند امیال خود میخواهند، نمیخواهند صدای رهایی بخش حسین به جانها برسد. صدای حسین، فریاد فطرت پاک انسانهاست، که با جادوی رسانهای شیاطین سرکوب شده است. «هَل مِن ناصرٍ یَنصُرُنی» او فقط صدای کمک خواهی مجاهدی نیست که راه خود را با علم و آگاهی کامل برگزیده است. دعوت ابدی انسانها به راه و رسم آزادی و آزادگی و دعوت به کمک به راه جوانمردی است که مخاطبش تنها مسلمان و شیعه نیست، که خودش فرمود اگر دین ندارید، در دنیاتان آزاده باشید. و این آزادی و آزادگی را یزیدیان تاریخ بر نمیتابند. پیام حسین پیام اصیل پیام آور اسلام است که گفت: آمدیم تا بندگان خدا را از عبادت بندگان به عبادت خدا برسانیم و از تنگنای زندگی دنیا به وسعت آن و از ستم ادیان ساختگی به اصل و عدل اسلام برسانیم و درود بر کسی که از رهنمود تبعیت کرد.5
حسین از حقایق عالَم است و هرکه ادعای محبتش را دارد باید مثل او باشد وگرنه با او بیگانه است. یزید هم متأسفانه از همان واقعیتی است که همیشه در جبهه مقابل صف میکشد و لشکریانش خصوصیاتی دارند که قابل تمیزند. قاعده حسینیان است که کسی چون حسین با کسی چون یزید بیعت نمیکند و ذلت از آنها به دور است. دیندارند و با طهارت و دست و دامن پاک. اهل حلال و حرامند و اهل کار و تلاش. جوانمردند و در گرفتاریها، پناه مسلمانان و دستگیر افتادگان و مستضعفان. و در مقابل؛ هرکس که دست و دامنِ آلوده و حق الناس بر عهدهدارد و اهل احتکار و تقلب و ریا و ریاست طلب است و اهل دروغ و شایعه و فتنهگری و اهل کم کاری و غش و حیلهگری و... نسبتی با حسین و خدای حسین ندارد و باید، با خدای حسین خلوت کند، شاید که بتواند بازگردد. إن شاءالله. گروهی هم به ظاهر این وسطند که نمیدانند چه میگویند. در ایام حج یا محرم به محرم و پیش از پرواز به آنتالیا و تایلند یا قبل از عمل مکرر زیباییشان، فرمایش میکنند که بهتر نبود سفرهها و نذریهای ایام محرم هزینه فقرا میشد!؟ این غفلت زدهها نمیدانند که مردم و فقرا هستند که هزینه این سفرهها را میدهند و غذای خود را با هم، همکاسه میشوند.
راه حسین راه خداست و هرکس مقابل اوست، بیشک دشمن خداست. وقتیکه اطاعت از اولوالامر و امام و رسول، مثل اطاعت از خدا واجب است، پس هرکس که در مقابله با آنها برخیزد، علیه خدا برخاسته است. این سخن پوچ دشمنان داناست که به غفلت برخی دوستان منتشر شده که میگوید «حسین را شیعیان کشتند و حالا برایش عزاداری میکنند» و یا اینکه «حسین را منتظرانش کشتند». کسانی میخواهند دهان ناپاک یزید را تطهیر و شیعه را گنهکار کنند. میخواهند جای جلاد و شهید را عوض کنند. حسین علیهالسلام در مواجهه با لشکر یزیدیان کافر، آنها را «شیعیان آل ابی سفیان» خطاب میکند6 و آنها نیز با اعتراف به ریشه کافر خود، دلیل جنگ با امام را کینه از امیرالمؤمنین علی وکشتار پدرانشان در بدر و حنین7 بیان میکنند، اینها کِی شیعه بودهاند که خود هم نمیدانند؟ آنها که برای امام نامه نوشتند و پیمان شکستند نیز، یا متقدِم از امام بودند و مارق8 و یا متأخر بودند و زاهق9. یا از قماش منتظران پست و مقام و ریاست طلبانی که هوس مال و مقام در حکومت حسین کرده بودند. منتظر امام، لاحق به اوست و مرتد و باطل نیست. منتظر کجا به این معناست؟ دشمن از جان منتظران مهدی چه میخواهد؟
منتظران مهدی میدانند که «مُسلِم» پیشقراول حسین است و وظیفهاش زمینهسازی و آمادهسازی مردم برای انقلاب و حضور امام است. و زمینهسازی برای قیام، با سکون و سکوت در برابر ظلم و ستم نیست. با اصلاح است و مبارزه و میدان داری. منتظر مهدی میداند که تا حضور حسین، «مُسلِم» ولی امر است و امرش مثل امر امام مطاع و بهانه جویی ممنوع. منتظر مهدی میداند که در واقعه کربلا، یزید لشکریانی از ساکتین و سجاده نشینانی داشت که در هنگامه قیام، برای خود فقه بافیدند و هنگامی که حسین در گودال قتلگاه پا به زمین میکشید، چله خودسازی گرفته بودند. نفرین بر ساکتین و قاسطین و مارقین و ناکثین که همه از یک نوعند.
و توای حسین جان؛ حدیث زلف تو امشب شنیدنی است. بیهمگان به سر شود و بیتو به سر نمیشود، امیر بیسرِ ما. چه زیبا گفت برایت آن سخن شیرین، «پیچیده شمیمت همه جا ای تن بیسر/ چون شیشه عطری که درش گم شده باشد». این حقمان است که اماممان باشی ولی حقت نبود که در امتت تنها بمانی. تو زندهای و یاد تو در زندگی ما جاری است و هنوز متحیر توایم مثل آنانکه در آستانه بهشت میایستند و در تو حیرانند و عشق را سیران میکنند و متوجه بهشت و حوری نیستند و تو را مینگرند تا آنکه ملائکه گروه گروه، آنها را به بهشت سوق میدهند و میبرند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- به راستى در سرگذشت آنان، براى خردمندان عبرتى است. سوره یوسف آیه 111
2- عبرتها چه فراوان است و عبرت گیرنده کم. نهجالبلاغه حکمت 297
3- وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذينَ كَفَرُوا السُّفْلى وَ كَلِمَهًْ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا. سوره توبه آیه40
4- مىخواهند نور خدا را با سخنان خود خاموش كنند، ولى خداوند نمىگذارد، تا نور خود را كامل كند، هر چند كافران را خوش نيايد. سوره توبه آیه 32 و سوره صف آیه 8
5- فرستاده اسلام به سوی رستم فرخزاد (فرمانده لشکر ایران) پیام اسلام را چنین بیان کرد.
6- امام حسین علیهالسلام: وَيْحَكُمْ يا شِيعَهًْ آلِ اَبى سُفْيانَ، اِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِيْنٌ وَكُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ فَكُونُوا اَحْـراراً فِى دُنْيـاكُمْ. بحارالانوار، ج 45، ص 51
7- لشگریان یزید گفتنند ما «نُقاتِلكَ بُغضاً مِنا لِأَبيكَ وَ ما فعل بِأَشياخِنا يوم بدر و حنين»
8- مرتد و از دین برگشته
9- باطل و بیهوده
منتشر شده در سرمقاله روزنامه کیهان مورخ 31/6/97
" این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است" این جمله راهبردی و کلیدی امام خمینی (ره) که در ایام محرم و صفر بسیار شنیده و دیده می شود، نکات پرمغزی دارد که می تواند کمک کار حسینیان و عاشورائیان در اقامه مجلس عزای سرور و سالار شهیدان باشد. با تأمل مختصر و صحیحی که می توان در زندگی و اندیشه حضرت امام داشت می توان فهمید فقیه نائب الامام و باهوشی که هفته ای سه بار ختم قرآن می کرد و با مبانی اسلام کاملاً آشنا بود و قرائتش از اسلامِ ناب، ناب ترین و کارآمدترین قرائت پس از معصومین علیهم السلام است، سخنش برآمده از بنای فکری و اندیشه بلندی است که توانسته است یک قرن را به نام خود کند. انس و الفت او با حسین توانسته است از او رهبری شجاع و حسینی بسازد و بتواند با حکومت مستحکم اسلامی ایران، زمینه سازی قیام موعود و خونخواهی حسین را فراهم نماید.
این مقدمه از آنروست که بتوانیم کمی در ژرفای اندیشه امام راحلمان سیر کرده باشیم و از نگاه مبارک او جهان را ببینیم و ببینیم که در اندیشه بزرگان چه می گذرد که می توانند دنیایی را متحول کنند درحالیکه بسیاری از ما در تدارک امور کوچک و روزمره خود درمانده ایم. اگر زنده ماندن اسلام به محرم و صفر است و رسالت اسلام برای به سعادت رساندن بشر است و تمام فعالیت امامان معصوم برای حاکم نمودن اسلام و اقامه آن در جهان است، پس باید گفت که رسالت محرم و صفر نیز به سعادت رساندن بشر است. با مشی و مرامی متفاوت از معمول و شیوه ای که مختص حسین است و بس. نکته دیگر اینکه آنچه ما از قیام حسین می بینیم که عده کمی از مظلومین و جوانمردان به دست عده زیادی از نامردان به بدترین وجه، کشته و پاره پاره شدند، ظاهر یک استراتژی بسیار قوی و جذابی است که توانایی آن به اندازه نجات انسانهاست. مگر نفرمود حسین کشتی نجات است. کشتی سریع و وسیع.
آنها که در عزاداری عاشورا پس از 1378 سال، تشکیک می کنند و گیج مانده اند، عمدتاً کسانی هستند که شهادت او را همچون تراژدیهای معمول دنیا می بینند که بیش از تأسف نمی توان برایش هزینه کرد. آنها غافلند و نمی دانند که هیچ تراژدی نمی تواند 1378 سال انسانها را با هر مرام و عقیده ای چنان مجذوب کند که بخواهند جان خود را برای اهدافش قربان کنند. آنها نمی توانند بفهمند که چرا این به ظاهر، تراژدی توانسته است انقلابات خونین و عجیبی را در سراسر تاریخ رقم بزند؟ اگر از نمونه های تاریخی گذشته و قیامهای خونین مختار و توابین و زید و ... بگذریم، در معاصر خودمان کسانی بوده اند که ولو به شعار، خود را رهرو حسین معرفی می کرده اند. داستان گاندی را خیلیها شنیده اند ولی یکی دو دهه پیش، وقتی که رژیم صهیون، مقر یاسر عرفات را محاصره کرد، او گفت من عثمان نیستم که در خانه بمانم و کشته شوم، من چون حسین به معرکه می آیم و مردانه می میرم. بعدها هم مشخص شد، اسرائیل او را ترور نموده است.
کج اندیشان و روشنفکران غربزده، همیشه از درک لایه های امور پیچیده و مخصوصاً معنوی و ماورائی ناتوان بوده اند و به این دلیل است که حسین را با مقتولین معمولی می سنجند و نمی دانند این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست و چرا حرارت محبت و عشقش هر روز بیش از پیش می شود و چون نمی فهمند با توهین و تحقیر به عزاداران می تازند. گاهی به بی معنی بودن عزاداری بعد از اینهمه سال و گاهی به بهانه اسراف لیوان یکبار مصرف و گاهی همین ها که دائماً یا خرج پروتز لب و لپ می کنند یا در آنتالیا و تایلند پلاسند، از هزینه کردن برای فقرا به جای عزاداری می گویند و هر محرم اربعین بهانه ای می گیرند. نمی دانند و ما می دانیم که مشکل آنها کجاست. آنها از درک حقیقت عاجزند که فرمود: " لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها "[1]و می خواهند آنرا با چنگ زدن به راهیان حقیقت جبران می کنند. درست مثل آنها که در کربلا حسین را می شناختند ولی حرفش را نمی فهمیدند و هر چیز را با معامله و مجامله و مسامحه می سنجیدند. حتی مسامحه با یزید.
محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است نه نظریات رنگارنگ روشنفکران و تقلای جدایی طلبان دین از سیاست. اصلاً زندگی بدون حسین سیاه و سفید است و با رنگ حسین، زندگی زیباست. زندگی حسینی زندگی هدفمند است. آنها که با حسینند به فکر رفع فقر و ظلمند و به دنبال گرفتن حق مظلوم از ظالم. پیام حسین که به دل هر جوانمرد و حلال زاده ای می نشیند" هیهات مناالذله" است. هرکس قدر خود را شناخت، جز حسین و سرنهادن به راه او به هیچ چیز راضی نشد. مگر می شود حسینی بود و بی تفاوت ماند. حسینیان اهل حیاتند و زنده اند و روزمرگی زندگی آنها را نکشته است. صهیون ها، که فرعون زنده زمانند با عصای جادویی رسانه هاشان نتوانسته اند غیرت مردان حسینی را بکشند و حیاء زنان حسینی را به اسارت ببرند. همان کاری که فرعون با مردمان می کرد و موسی نجاتشان داد را از سال 61 هجری تاکنون حسین انجام می دهد و ما را نجات می بخشاید. مؤمنین باید بدانند که به هر نفس دو شکر است. هر نفس که فرو می رود و برمی آید یکی شکر خالق برای خدایی و دیگری شکر خالق است برای حسین.
خدایی که در قرآن سه بار فرمود: "وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ في ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظيم"[2]. نجات بندگانش را در گرفتن دست حسین می داند و می خواهد که بندگان بدانند که اگر همچون حسین، جوانمردانه دینداری کردند و دین خدا را یاری کردند، آنها را سفیران نور و برای متقین امامشان می کند که خود از زبان صالحان فرمود:"رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً".[3] حسین الگوی دینداری و آزادگی و جوانمردی است. سکه حسین همیشه سکه است و ارزش خود را دارد و این سکه از آنها نیست که در دست تبهکاران و مالِ مردم خوران باشد. سکه ایست که در دست مردمان و مستمندان و مظلومان است و تنها خریدارش خداست.
پس از این مقدار، باید گفت برپایی مجالس عزای حسین مقدس و مبارک و محترم است. هم به خاطر حرمت صاحبِ مراسم و هم به خاطر عظمتِ کارِ او. مجالسش آدابی دارد که باید رعایت نمود. باید ثنای او بر مبنای، اصلِ حقیقت باشد؛ نمی توان با دروغ، کسی را به حسین رساند. باید پاک باشد؛ که حسین بدهکاران را مدیونین به مردم را از کربلا راند. آنها که خرج مجالسشان با انگلیس است، اجرتشان هم با ملکه خبیث است و با حسین غریبه اند. باید بدون توهین و تحقیر مقدسات دیگران باشد؛ چون در کربلا و در کنارِ حسین بزرگان و عزیزانی از نصارا و اهل سنت به شهادت رسیدند که ما غبطه حال و روزشان را می خوریم. مجلس حسین مجلس سیاست است؛ مرگ بر یزید شاه و زنده باد حسین. سیاسی تر از این شعار شنیده اید؟ یا در حدیث شریف زیارت عاشورا که فرمود دوستم با هر که دوست توست و دشمنم با هر که دشمن توست. یعنی هرکه با حسین است، عزیز ما و هرکه با او نیست دشمن ماست. به شرط آنکه پیام حسین را به او رسانده باشیم که پیامش، مبارزه پلیدی ها و نرفتن زیر بار حرف زور و ظلمِ ظالم است. مرگ برآمریکا.
[1] - دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمىكنند. ( سوره اعراف آیه 179)
[2] - و به ياد آريد آنگاه كه شما را از چنگ فرعونيان رهانيديم؛ آنها شما را سخت شكنجه مىكردند؛ پسران شما را سر مىبريدند؛ و زنهايتان را زنده مىگذاشتند، و در آن بلا،آزمايش بزرگى از جانب پروردگارتان بود. (سوره بقره آیه49)
[3] - پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشنىِ چشمان [ما] باشد، و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان. (سوره فرقان آیه 74)
منتشر شده در ماهنامه اتفاق شهریور97
امسال، ما مردم ایران با مستضعفین و آزادگان جهان، چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران را جشن خواهیم گرفت و گرامی خواهیم داشت. مثل همه این 39 سال. با شور و باشکوه. امسال هم به خواست خدا دشمنان را متحیر، مأیوس و پشیمان خواهیم کرد و به توفیق الهی، در ماده و معنا و برای همیشه شکست خواهیم داد و دیر و دور نیست زمانی که مردم عزیز ایران، جشن پیروزی نهایی را برگزار کنند و مزد ایستادگی و عزت خواهی خود را بگیرند. جنگ اقتصادی و رسانهای امروز دشمن، حکایت از ناامیدی آنها از جنگ نظامی و فرهنگی دارد. قوای مقتدر مسلح جمهوری اسلامی ایران با ابتکار و توکل و از همه مهمتر با طهارت روح و غیرتمندی خود و اعتقاد راسخ به «ما میتوانیم» توانستند، دشمنان را از فکر توطئه نظامی ناامید کنند و با شهرهای موشکی و پرتاب موفق موشک، پیشرفتهای بالستیک و نقطه زنهای اعجاب آور، زیردریاییهای پیشرفته و اژدرهای فوق پیشرفته، قایقهای تندرو و هواپیماهای جنگی و ... سپری امن برای ایران و کشوری آرام برای ایرانیان فراهم کنند و در توفان حوادث دنیا، ایران را جزیره ثبات کنند.
از نظر فرهنگی نیز دشمنان نتوانسته اند با سیل ویرانگر رسانههای«مرجف»1 و «فاسق»2 و تمرکز هزاران شبکه ماهوارهای، رادیویی، سایت و شبکههای مجازی و... و آدمکسازی از چهرههای ضدفرهنگی، مقابل خداخواهی مردم خداجوی ایران را بگیرند. مردم ایران با تمام نادرستیهای دشمنان و کمکاریهای برخی مسؤولین کوتهنظر توانسته است فرهنگ انقلاب اسلامی خود را به جهان عرضه کند. امروز افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، یمن، نیجریه و... حتی مردمان بسیاری در قلب آمریکا و اروپا، صدای انقلاب ایران را شنیدهاند و به آن تشبه میکنند. و من نگران آنم که در گفتن حقایق اجحاف و کمگویی کنم. میدانید راهپیمایی سالانه 25 میلیون زائر اربعین برای فرهنگ فرعونی غرب یعنی چه؟ میدانید با وجود پمپاژ لجن توسط سامریها، ثبتنام هزاران جوان و نوجوان در اعتکاف رجبیه، برای بنی اسرائیلیون یعنی چه؟ میدانید صف کشیدن هزاران مجاهد از جان گذشته برای دفاع از حرم بانو زینب، برای آلسعود یعنی چه؟ میدانید تکثیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فاطمیون، زینبیون، علویون، حشدالشعبی، انصار الله و حزبالله قهرمان و... برای دشمنان خونی ایران یعنی چه؟ میدانید ضرر7تریلیون دلار در عراق، 250میلیارد دلار در یمن، به غیر از سوریه و بحرین و... برای قارونهای منطقه یعنی چه؟
اینها به علاوه پیشرفتهای سریع علمی و رسیدن به صنایع برتر یا همان «های تک»ها، رشد و پیشرفت و تسهیلات زندگی و هفت برابر شده سفره مردم از اول انقلاب و ایجاد رفاه نسبی تا بیشتر مناطق دوردست ایران و... همگی عناوین برخی از موفقیتهای ملت ایران با توجه به تحریمهای چهل ساله و فلجکننده و متوقفکننده دشمنان است. اینها عجیب نیست؟ عجیب نیست که چهل سال است دشمنان خدا و انقلاب خدایی مردم ایران، از سقوط زودهنگام نظام سخن میگویند و هنوز هیچ غلطی نکردهاند؟ عجیب نیست که جهان استکبار چهل سال است بزرگان و نخبگان و شیاطین و اعجوبههای خود را جمع کردهاند تا سر به صخره بکوبند و فکری برای سقوط نظام بکنند و هرساله و بیش از پیش، ملت ایران با بچه و بادکنک در راهپیمایی 22 بهمن حاضر میشوند؟ عجیب نیست که آمریکاییهای قلدر و ابرقدرت « هرچیز غیراز ایران»3 را ضرب المثل کرده اند؟ عجیب نیست که هفت نسل سیاسی آمریکا، برای اسقاط انقلاب اسلامی ایران تلاش کردهاند و از هیچ خباثت و جنایتی فروگذار نکردهاند و انقلاب اسلامی نسل چهارم مجاهدان غیور خود نظیر حججیها را به جهانیان رخ نمایانده است؟ عجیب نیست که جمهوری اسلامی توانسته است از فتنه ی پشیمان شدگانِ 78 و 88 به سلامت بیرون بیاید و با بزرگواری، فتنهگران را تحمل کند؟
واقعیت این است که اینها همه عجیب است و حقیقتاً اگر آیندگان و ندیدگان، باور نکنند، حق دارند. چه کسی باور میکند انقلاب اسلامی که حاصل خون شهدای اول تا به امروزِ تاریخ است و امثال 17 شهریور را کم به خود ندیده است، با هزینههای گزاف 17 هزار شهید ترور توسط منافقین آدمخوار، کشته شدن اصلیترین نیروهای انقلاب در 7 تیر و 8 شهریور و دفاع مقدس، فتنه بنیصدر خائن، رجوی روسیاه، قائممقام رهبری، نخستوزیر و رئیسمجلس و رئیسجمهور و دهها مسؤول کارشکن، نفوذی و «پیچ شُل کن» و «مردم بدبینکُن» و...، بتواند آمریکا را از نفس بیندازد. برخورد با این دانه درشتها از ضعف نظام و نشانهاشتباه بودن راه نیست، از شدت طهارتی است که تداوم راه انقلاب به آن نیاز دارد. بدن سالم است که در مقابل میکروبها، بثورات دارد وگرنه لاشه مرده که جای کرم و عفونت است. آری همه اتفاقات این یک صفحه را مردم ایران در چهل سال آزگار تجربه کرده و به همین خاطر است که دشمن از عصبانیت انگشت به دندان میخاید و به جنگ اقتصادی وسیع و تبلیغات رسانهای شدید رو آورده است. و البته دل به حماقت کوته فکران و خیانت نفوذیهایی که همیشه تاریخ، لکه ننگ و وصله ناجور کشور بودهاند، خوش کرده اند.
جمهوری اسلامی ایران به خواست خدا و مجاهدت مجاهدان شهید و جانباز و رزمنده و مردم نجیب خود از اقوام و ادیان و مذاهب گوناگون و با توجه به دشمنیهای متنوع، متکثر و ممتد آمریکا و صهیونیسم، چهل ساله شده است و در این مدت بیش از چهل برابر رشد کرده است و همین ایستادگی و مقاومت، نمونه موفقی برای سایر کشورهاست در مهار آمریکای جهانخوار. در این میان هر نهادی که خدومتر و فعالتر و انقلابیتر و مردمیتر و با انگیزهتر و پاکتر است، بیشتر مورد هجمه دشمنان دانا یا دوستان نادان واقع شدهاست. مثل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شورای نگهبان، بسیج مستضعفین، صدا و سیما و... که مشتری ثابت کینه ورزیهای آنان اند. چهل سال پر زحمت و مرارت و سختی و نیز حکایتهای شیرین. شیرین و باشکوه و رشکانگیز برای مردم جهان، به خاطر استقلال و آزادی و حکومت مردم برمردم. حکومتی که مسؤولین اجرایی و تقنینی و نظارتیاش را مردم انتخاب میکنند و این نمایندگان باید نمایندگان مردم باشند نه نماینده احزاب، گروههای سیاسی، مخالفان نظام و خدای نخواسته دشمنانِ مردم و میهن و باید مثل مدرس و دیالمه و آیت، برای خدا و مصالح مردم سخن بگویند و قیام و قعود کنند، نه به دستور احزاب سیاسی یا در ایام انتخابات و برای فریب مردم و به طمع رأی.
نظام جمهوری اسلامی که پرچمدار مردمسالاری دینی در جهان است، افقهای بلندی در نظر دارد که به بسیاری رسیده و برخی هم مانده است تا رسیدن و خوشه چینی. از آرمانهای بر زمین مانده آن است که گفتند «نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد»4 که باید از خودمان بپرسیم با این تکلیف امام چه کردیم؟ وضعیت اقتصادی امروز کشور، حاصل تفکر غربگرایی است که خود را موظف به جلب رضایت آمریکا میدانست و حاضر بود که برای رفع نگرانی کری و موگرینی، تن به امثال برجامِ بیمتن فارسی بدهد تا تنشزدایی و به تعبیر دقیقتر با دشمنان سازش کند یا با تصویب 20 دقیقهای آن بتواند کاربلدی خود را به رخ منتقدان بکشد. وضعیت اقتصادی امروز حاصل مدیریتهای پرحرف و کم کار و اتوبوسیِ از این سنخ است که در زمانی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که کاملاً تحریم شده دشمنان و مورد خشم آنان و مورد آزار دوستان نادان است، توانسته موشک نقطه زن بسازد، در حالیکه اینان از تأمین پوشک بچه عاجزند. وضعیت تحریمهای امروز حاصل فتنهگری کسانی است که سال88 برای مردم خود از دشمن طلب تحریم میکردند و مردم را با دوز و دروغ در مقابل هم به صف کردند و خون ریختند و کشور را 8 ماه به تعطیلی کشاندند و زندگی مردم را مختل کردند و باز هم نظام با آنها مدارا کرد ولی منصفان، همین تجربه را با آمریکا، فرانسه، انگلیس، ترکیه و... مقایسه کنند.
البته مردم در این چهل سال فهمیدهاند که مسؤولِ کاری کدام است و کاسب، کدام. از این همه سال، امسال که سال انتخابات است برخی برای آزادی زنان و بیان و ادیان و دانشجویان، جامه میدرانند و کسی نیست که بگوید دغدغه کدام مسؤول امروز موی زنان و دوچرخهسواری آنان است؟ چرا تا به این حد دهن به مزدید؟ هفته گذشته چهلم 11 شهید پاسگاه مریوان بود که اکثراً سنی بودند، کدام از شما به خانوادههاشان تسلیت خشک و خالی گفتید و با چه رویی امروز از اقلیت مذهبی سخن میگویید؟ برخی برای ریختن پل در ایتالیا تسلیت گفتند و از گفتن تسلیت برای 52 کودک جزغاله شده یمنی و شهدای افغان و... و شهدای سنی پاسگاه مریوان، لال بودند. وضعیت اقتصادی امروز نتیجه کوتاهی کسانی است که به جای کار خود به کار اپوزیسیونها میپردازند تا چند رأی بیشتر جمع کنند و خود را «پسر و دختر شجاع» معرفی نمایند. دفاع از فتنه گران را که آمریکا و انگلیس و صهیونیستها انجام میدهند، شما به کار خود برسید. اگر میان مردم نیستید و نمیدانید، بدانید مشکل کشور سه برابر شدن قیمت ارز و سکه و نقدینگی در5سال گذشته و در دولت متبوع شماست، مدیران دوتابعیتی، فرار تیم اقتصادی از پاسخگویی با استعفا وغیره، آلودگی هوای غرب و شرق و جنوب کشور، بیآبی استانهای مرکزی، معطلیCGT، تکثیر نسخه ذلت بار برجام باFATF و پالرمو و ... و نشانی غلط دادن و توهین به مردم به جای عذرخواهی پرروهاست. مشکل مردم گوشتِ60 هزار تومنی و پوشک 90 هزار تومن است، نه چند پیرِ فتنهگری که با قلدری قصد حذف جمهوریت نظام را داشتند؟ نماینده مردم! میدانی پسته جفتی چند؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- کسی که با آوردن خبرهای فتنه انگیز، گفتارهای دروغ و اراجیف، مردمان را مضطرب و پریشان کند.
2- يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمين/ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، نيك وارسى كنيد، مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد،] از آنچه كردهايد پشيمان شويد. آیه 6 سوره حجرات
3- every thing but iran
4- امام خمینی رحمهًْ الله علیه/ صحیفه /جلد 21 / صفحه93
منتشر شده در روزنامه کیهان مورخ97/6/18
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً
بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ1
وقتی عزیزی از دست میرود، آنچه برای بازماندگان میماند دلتنگی برای اوست و اینکه دیگر نمیتوانند او را ببینند و به دیگر سخن، دیدارشان به قیامت است اما شهید، داستان دیگری دارد. با شنیدن خبر شهادت مردان خدا، اگرچه دلتنگی برای محروم شدن از دیدن بنده صالح خدا جانکاه است اما آنچه جانفرساست، دلتنگی آدمها برای خودشان است. واقعیت را سالها پیش، آوینی برایمان گفت که امروز آنرا میفهمیم. «پندار ما اینست که شهدا رفتهاند و ما ماندهایم اما حقیقت آنست که زمان ما را با خود برده است و شهدا ماندهاند.» شهدا از این جنس نابند و کمیابند اگرچه جنسشان از نور است ولی آیینه وار ما را در خود برمیتابانند و ما را به خودمان صادقانه مینمایانند و همین باعث دلتنگیهامان شده است که ما خود را در شهدا دیدهایم و خود را با حسرت، با آنها قیاس میکنیم. «گرچه باشد در نبشتن شیر و شیر»
اینکه خدا فرمود آنها را مرده مپندارید که زندهاند و نزد خدایشان روزی میخورند، شاید رشکانگیزترین سخنی باشد که میشود شنود و تصورش، دلِ آگاهان را خالی و آه از نهاد جاماندگان بلند میکند و فریادهای درون را به آسمان میبرد که ای رها گردیدگان از بند و خاک، آنسوی هستی قصه چیست؟ برامان بگویید شاید فهمیدیم و برامان دعا کند شاید ما نیز برخاستیم. به ما نظر کنید ای نظرکردهها شاید رنگ و رو عوض کردیم و غبار گناهان از رخ گرفتیم. ناممان را ببرید شاید خودمان را پیدا کردیم. گوشه چشمی به ما کنید شاید خدا کرد و از چشم شیطان افتادیم. آی از اهالی آسمان شدهها ما نااهلان زمینگیر را به رسم جوانمردی صدا کنید شاید به حق زبان باز کردیم. خدا را چه دیدهاید؟ گناه و معصیت صورت و سیرتمان را سیاه کرده است شما را به خدایی که یافتهاید، قسم؛ «أُنْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُم.»2
ما کنارتان بودیم و با هم بالیدیم ولی شما سبکبالانه خرامیدید و بال گرفتید. خدایتان جزای خیر دهد که روزگار خوبی با شما داشتیم اگرچه واقعیتی که برای آقایی که شما باشید میتوان گفت آنست، «تویی که نمیشناختمت رفیق». شما را عشق خدا ذوب کرد و ما را هُرم گناه، شما ذائقه به عبودیت، عادت دادید و ما به گناه. و اکنون که بین ما و شما یک دنیا حسرت است برای ما، شما به خدا نظر میکنید و ما به خطا نظر داریم. شما دامن از خاک گرفتید و ما به خاکستر نشستهایم. شما با خدا تجارتی پرسود کردید و ما خرمن سوختگان، سرمایه سوزاندیم. جانتان را به ثمنِ ثمین فروختید و ما به ثمن بخس، از دستش دادیم. شما سر به آسمان ساییدید و ما چون موران دانه به لانه انبار کردیم. شما هفت شهر عشق پیمودید و ما در بن یک کوچه گرفتار آمدیم. شما ره یافتگان حریم خدایید و ما گمشدگان تیه گمراهی. شما هرچه داشتید برای خدا و به راه خدا دادید و ما مال افزودیم و مال مردم نیز بر آن افزودیم و به مابقی طمع کردهایم. شما به خدا دست دادید و ما دستِ دشمن خدا را فشردهایم. شما دل به خدا سپردید و ما به کدخدا دلخوش کردیم. حساب شما از ما جداست شما تافته جدا بافته شدید و ما تکرار غفلتها و عادتها.
حدود دو ماه پیش دو اتفاق در کردستان رخ داد. هر دو داغ و ناگوار. در هردوی آنان بیگناهانی جان از کف دادند و غصهناک، رفتند. 20 تیر ماه، تصادفتانکر حامل سوخت با اتوبوس حامل مسافر در سنندج که به کشته شدن 11 نفر از هموطنانمان منجر شد و 30 تیرماه نیز در حمله تروریستی به یکی از پاسگاههای مریوان 11 پاسدار و بسیجی به شهادت رسیدند. این دو حادثه انصافاً تلخ و تکاندهنده است و تا مدتها مردم شهر و منطقه را ناراحت نموده است ولی آنچه در این بین مهم است نکاتی است قابل تأمل. نه برای گلایه، که برای انصاف و تنبه و در رسای مظلومیت شهیدان وطن. در حادثه تانکر سوخت، افراد و نهادهای مختلف خود را مکلف کردند که برای جانماندن از قافله تسلیتگوها نیز که شده، تسلیت بگویند و پیام بفرستند و ابراز همدردی کنند که باید نیز میکردند و یکی از وظایف آنان نیز همین است و هم پیگیری موضوع تا رسیدن به نتیجه و تنبیه خاطیان و جلوگیری از تکرار حوادث مشابهی که هر از گاهی در گوشه و کنار کشور رخ میدهد. ولی برای حادثه دوم اینگونه نبود.
یازده پاسدار و بسیجی که اکثر آنها اهل سنت بودند، در دفاع از دین و میهن و با مظلومیت، به شهادت رسیدند و کسی برای آنان سخنی درخور نگفت. کسی نگفت که این مظلومان که آگاهانه راه خود را انتخاب کرده بودند، نمادهای ایثار و شهادتی هستند که باید برای همگان الگو شوند و جامعه آرامش خود را مدیون این جاننثاران میهن است. اگر امثال این 11 شهید نبودند، امثال همان اراذل و اوباشی که در حادثه تصادف تانکر و اتوبوس، اغتشاش کردند و اموال مردم و دولت را مچاله کردند و باعث اخلال در امدادرسانی شدند، امان مردم و آسایش مسئولین را سلب کرده بودند. اهل سنت بودن این عزیزان هم غصهای مضاعف دارد و چون پدران پیشمرگ و مجاهد خود، «نام و نشان در گمنامی گرفتهاند.» اگر ایام انتخابات بود، حتماً برخی اهل حرف و بیعمل، نام آنها را میبردند و برای آنان اشکی مجازی میریختند ولی در روزگاری که این عزیزان در کنار برادران پاسدار شیعه خود، در برابر آدمکشان تروریست، سینه سپر میکنند، کسی از آنان احوالی نمیگیرد و مثل همیشه این سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که زیر بغل پدران آنها را میگیرد و با مادرانشان همدردی میکند.
نگارنده این سطور، غصهدار هر دو حادثه است و متأثر از آنها و شریک غم بازماندگان هر دو اتفاق. ولی شرمنده از آنست که برای شهیدان وطن، درخور وظیفهای که دارد قلم نچرخانده و تا پس از چهلم آنان نیز کوتاهی کرده است. و این عذر تقصیر ماست به پیشگاه شهیدان خدایی تا که دیگر، قدرشان را بدانیم و جهادشان را حرمت نهیم. خدایشان بر درجاتشان بیفزاید، که با شهادتشان حالمان را عوض کردند و خدا را به یادمان انداختند و یادمان آوردند عهد پیشین و سنت دیرین را که اگر بنده باشیم، خدا خریدار ماست به قیمت گزافی که چشمها ندیده و گوشها نشنیده و عقلها حتی به کرانهاش نرسیدهاند. یادشان را باید زنده نگه داشت که «زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.»3 اکنون برای ما خاکیان و گرفتاران آب و دان و لانه، شنیدن آنچه آنها میبینند، حسرتآور است و رشکانگیز. شهدا، همانها که به گفته خمینی کبیر، در قهقهه مستانه و شادی وصولشان «عند ربهم یرزقون»اند، به خدا رسیدگانی هستند که طعم خرمای شیرین بندگی چشیدهاند و دائم روزی میخورند و مینوشند و اگر بخواهیم به ما هم میخورانند و مینوشانند. إنشاءالله و اگر بخواهیم.
باید دانست که میز و مقام مسئولین محترم و آسایش و راحت مردم باایمان، مدیون استقامت مرزنشینان مجاهدی است که سینه ستبر کشور و جبهه جلوکشیده نظامند. مباد روزی که روزمرگی، این «پیشگامان جهاد و شهادت» را از یادمان ببرد و هول مال و مقام دنیا، ما را از این «جوانمردان گمنام» غافل کند. خدمت به مرزنشینان از سیستان شن زده تا خوزستان و ایلام و کرمانشاه خاک گرفته و تا کردستان و آذربایجان آزرده از ضدانقلاب، با اعلام منطقه آزاد و نام بردن در زمان انتخابات نیست، مردم شریف مرزنشین، رسیدگی بدون تشریفات و تعارفات را میخواهند. این مردمان خونگرم و صمیمی، صداقت را از غیر آن میشناسند و میخواهند مسئولین به وظیفه خود عمل کنند و دوری از مرکز برخی مسئولین شهرستانشان را به صرافت کار دیگر نیندازد. اشتغال دائم با منطقه آزاد شدن تأمین نمیگردد و حرمت آنان با ادعا پاس داشته نمیشود. این اقوام فداکاری که بیش از همه برای دین و میهن، هزینه دادهاند و زخم خوردهاند، نورچشم امامان انقلابند و امام محرومان فرمود: «نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.» 4
__________________
1- هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شدهاند، مرده مپندارید، بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. (سوره آلعمران آیه 169)
2- ما را مهلت دهید تا اندکی از نورتان برگیریم. (سوره حدید آیه 13)
3- امام خامنهای
4- صحیفه حضرت امام خمینی جلد 21 ص 93
منتشر شده در روزنامه کیهان مورخ 97/6/13