وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرينَ مِنْ دُونِهِمْ لاتَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ في سَبيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُون
ترجمه آزاد و عامیانه هدفگذاری و راهنمایی این آیه اینست: همه شما (مرد و زن و پیر و جوان و توانا و کم توان ) تا آنجا که می توانید (از نظر مال و جان ) و از هرآنچه که نیرو و قدرت است (توانایی و هنر و استعداد و امکانات و آبرو و اعتبار و مقام و جایگاه اجتماعی و ... ) آماده کنید تا دشمنان خدا و دشمنان خودتان و دشمنانی دیگر که شما آنها را نمی شناسید و خدا می شناسدشان را بترسانید. هرآنچه در راه خدا خرج کنید به شما بازمی گردد و مطمئن باشید به شما ستم نخواهد شد. یکبار دیگر ترجمه را باهم بخوانیم و ده بار دیگر هم. می ارزد که برای گرفتن منظور این ابلاغیه، کمی بیشتر تأمل کنیم و کلمات کلیدی را مشخص کنیم. همه شما، هرچه می توانید، از هرچه امکانات و فرصتها که دارید را بسیج کنید، تا دشمنان را بترسانید. دشمنان خدا، دشمنان شما و دشمنانی که شما نمی شناسید. و هرچه در راه خدا انفاق کنید به شما برمی گردد. و به شما ستمی نخواهد شد.
تمام آنچه که خدا در آیه گفته، برای ترساندن دشمنان و جنگ روانی است. رمز، اینست که پیروزی در جنگ نرم، جامعه را از جنگ سخت و سنگین بی نیاز می کند. و تمام هدف این نوشته اینست که اثبات کند با جنگ نرم می توان دشمن را بدون هزینه های جنگ سخت، شکست داد.
انتخابات 1400 به این دلیل مهمتر از انتخابات دیگر است که ایران امروز ما بیش از هرزمان دیگر نیاز به مشارکت عمومی بالا دارد. کشور، از ضرورت شرکت در انتخابات، به اضطرار رسیده و این هرگز به معنی استیصال نیست؛ از جنس بی تابی مالک اشتر در میدان صفین است که فریب خوردن مجاهدین را با مکر و حیله عمروعاص مشاهده می کرد. از انتظار حمایت مردم از حرم و قیام برای محافظت از میثاق ما با امام و شهداست. به این معنی که یک: به جز دولتهای کودتایی، دیکتاتوری و اعراب سعودی و اماراتی و ... که فرق صندوق رأی را با صندوق میوه نمی دانند و مردمشان را هنوز قبیله ای اداره می کنند، در کشورهای مدعی دموکراسی مشارکت پایین مردم در انتخابات، معمولی است ولی در ایران به خاطر «مردم پایه» بودن نظامش، رأی مردم مهم است. دو: معمار کبیر انقلاب، محتوای اسلامی را در قالب جمهوری ریخته و این بنای مجلل و عظیم را بنا نهاده است. جمهوری اسلامی، مردم را جان خود می داند که برای کسالت و افسردگی آنان نگران و بی تاب است و اصلاً بنابر نظر رهبری، وعده ناشدنی دادن نامزدها از این منظر که باعث دلسردی و ناامیدی و بدبینی مردم می شود گناه است.
سه: اسلام عزیز، چنان انسان را محترم دانسته که اجبار و اکراه را در پذیرش دین برداشته و معتقد است انسان می تواند با عقل خود از پیامبران کمک و از امامان هدایت بگیرد و راه روشن و درست را بیابد و به بهشت خدا برسد. برای اسلام، انتخاب، محترم است که به مسلمانان هدیه شده. راه رشد را باید قدم به قدم پیمود نه کشان کشان. اجبار و اکره، شیوه استکباری است که نسبتی با اسلام ندارد. وضعیت امروز آمریکا و اسرائیل و فرانسه با مردم خود و نسل کشی آل سعود و آل نهیان از یمنیان و کینه ابوجهلیِ جهان سلطه با مردم ایران، گویای این واقعیت است که اجبار از جانب دشمنان است و دین اهل اختیار. و طبق قرآن، یهود و نصارا هرگز از ما راضی نمی شوند و از آزار ما دست بر نمی دارند مگر وقتیکه از دینشان پیروی کنیم. چهار: تربیت و تعالی امت، از وظایف حکومت اسلامی است. آموختن این نکته ضروری است که اشتباه حاکمان مسلمان، اشتباه حکومت اسلامی نیست و به خاطر مسؤولِ بد، نباید از دین و دینداران بدبین شد.
پنج: وضعیت موجود نتیجه انتخاب اشتباه است نه انقلاب اسلامی. این نیز نکته بسیار مهم تربیتی است که مبادا اشتباه خود را به پای انقلاب مظلوم اسلامی که خونبهای صدها هزار شهید و جانباز است بگذاریم و همچون مسؤولیت گریزها، از پذیرفتن و اصلاح اشتباهمان شانه خالی کنیم. جمهوری اسلامی ایران مردمش را در انتخاب مستقیم شورای روستا و شهر و مجلس شورا و خبرگان و ریاست جمهوری مخیر کرده است و ریش و قیچی را به آنها سپرده که وکلای تخصصی برگزینند و امور خود را به آنها بسپارند. از این منطقی تر، کارآمدتر و محترمانه تر سراغ داریم؟ حال اگر از میان وکلا، ضعیف آنها برگزیده شد باید اشتباه را اصلاح کرد یا با انتخابات قهر کرد؟ وضعیت بد امروز، نتیجه توصیه سال 92 و 96 کسانی است که مردم را به تحریم انتخابات 1400 توصیه می کنند. و ربطی به انقلاب و انتخابات ندارد. باید یقه دشمنان عنود و غافلان لجوج و دوستان نادانی را گرفت که این دسته گل را به آب داده اند، که چرا چنین مردم عزیز و در میدانِ ایران را گلایه مند کرده اند؟
همداستانی دشمنان و منافقان خارجی و داخلی و برخی از خواص گمراه در تحریم انتخابات، عجیب نیست؟ شیب تند ناراضی سازی و کارشکنی که در این چند سال، مردم را عصبی کرده طبیعی است؟ اگر آنگونه که رسانه های مرجف و مرتجع ضدانقلاب می گویند رأی مردم مؤثر نیست، پس چرا شب و روزشان را به هم دوخته اند تا مردم را از شرکت در انتخابات منصرف کنند؟ کشورهایی مثل سعودی و امثال آن که اهل اره کردن مخالفین و شیر تازه دادن به کدخدایند، در این میان چه ناله می کنند و چه می خواهند؟ و چرا باید مجال دخالت و خدای ناخواسته اثر به آنها داد؟ انقلاب اسلامی ما 42ساله است و نوپا نیست. هم رجایی به خود دیده هم رجوی را. و هم کسانیکه با شعار رجایی آمدند و دیگری شدند. فرصت تَکرار فریب و اعتماد کردن دوباره به مسببین وضعیت موجود را هم نداریم و نباید در معالجه مالاریا به پشه آنوفل مراجعه کرد. باید این مهم دانسته شود که جنگ احزاب پیش رو برای خالی کردن پشت نظام از حمایت مردمی و مأیوس کردن مردم از تغییر و پیشرفت و بدبین کردن آنها از همه مسؤولان است و چه سمی مهلک تر از ناامیدی برای جامعه؟
انقلاب اسلامی ایران نظر مردم را مهم می داند و قدردان آنست. نه نمادین و شعاری؛ واقعی و وحقیقی. به این دلیل است که از تک تک آراء مردمش محافظت می کند و حتی در امثال فتنه 88، به فتنه گران و معامله کنان آراء مردم، بها نداد و به قیمت به خطر افتادن تمامیت خود، با تمام وجود از جمهوریت و رأی مردم محافظت کرد. وقیحانی که امروزه طعنه جمهوریت را به نظام و انقلاب و انقلابیون می زنند، بی انصافانی هستند که زمانی در نماز خواندن امیرالمؤمنین علی شک می کردند. آن موقع نمی فهمیدند که علی علیه السلام متن دین است و امروز نیز نمی فهمند که جمهوری اسلامی تنها پرچم افراشته شده جمهوریت در جهان است و تمام مدعیان جمهوری را به تحدی می خواند و وظیفه شرعی و عقلی هر مسلمانی دفاع از جمهوری اسلامی است که به گفته سید شهیدان مقاومت، حرم است و دفاع از آن دفاع از حرم همه حرم هاست و تمام شهیدان خونین کفن هم همین راه را رفته و از ما هم همین را خواسته اند و در قیامت می پرسند.
شرکت در انتخابات ادای دِین ما به دین خداست. هرچه حضور با شکوه تر باشد، قیام لله مردم خداجو پربرکت تر است. تمام شیطنت دشمنان برای دلسرد کردن مردم از شرکت در انتخابات برای جلوگیری از یاری رساندن به دین خداست. منافقانی هم که مردم را از شرکت در انتخابات نهی می کنند همانها هستند که تنهایی اهل و عیال را و سردی هوا در زمستان و گرمی هوا در تابستان را برای سرباز زدن از شرکت در جهاد همراه نبیّ و ولیّ علیهمالسلام بهانه می کردند و مردم، ذلت بعد از تبعیت از سست اندیشان وسوسه گر و سرتافتن از امر پیامبر و امیرالمؤمنین را با گوشت و پوست و استخوان خود درک کردند. اینکه رهبرمان فرمود، عین واقعیت است که کاهش مشارکت با افزایش فشار دشمن کاملاً مرتبط است. اگر بتوانیم مشارکت را بالا ببریم دست دولت منتخب را برای دفاع از منافع ملی و حل مشکلات کشور قوی کرده ایم.
مردم عزیز و نجیب ایران، سخنان رهبر عزیزمان حقیقت محضی است که فرموده شد. کوتاهی یک عده هرگز نباید ما را از ادامه راه نورانی پدران و مادران انقلابیمان ناامید کند. قهر کردن با صندوق رأی، ریختن آب به آسیاب دشمنی است که هم ناامید می کند و هم در کمین نشسته و همه منتظر تا ببینند کجا، ما از جاده عشق دل می بُریم. باید دانست که هر رأی ما تیری است که اهریمن را از این خانه خوبان دور می کند و امنیت مردمانمان را پایدارتر می کند. هر رأی ما به اندازه یک انتخابِ متفاوت می تواند مؤثر باشد و هرگز نباید دست کم گرفته شود. حضور حداکثری و انتخاب آگاهانه فردی که با کارنامه درخشان و برنامه مؤثر و کارآمد بتواند کشورِ آزرده و خاطرهای گلایه مند مردم را مرهم نهد خواست و اراده ای می خواهد که از من و توست. باید برای پایان دادن به وضعیت منفعل و منزجر کننده امروز قیام کرد و برای اداره بهتر کشورمان تصمیم گرفت. و باید دانست که اینک چشم امید پاکان و صالحان و شهیدان به دست ما مردم است که باید تعیین کننده سرنوشت کشور و ما و فرزندانمان باشد و به خواست و فضل خدا بهترین نصیبتان باشد.
منتشر شده در خبرگزاری فارس 28خرداد1400
خدا فرمود: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چرا چيزى مىگوييد كه انجام نمىدهيد؟ آیه 2 سوره صف
ماه ذی القعده را می توان ماه ولایت نامید. ولایتی که با ایران گره خورده و شناختش بدون آن کامل نیست. این ماه، ماه ایرانی هاست. ماه میهمانان و ماه مهاجرت خوبان به این خانه خوبان و میهمان نوازی ما. و ماه پایه گذاری تمدن بزرگ و استوار کردن ستون های هدایت. ماه تلاش برای نجات دین از تحریفِ اغراق و اجحاف و سپردن امانت به امانتداران. ماه انتخاب ایرانیان برای مسؤولیت سنگین به ثمر رساندن تاریخِ جهان. آنروز که مهاجرت عالم آل محمد علیه السلام از مدینه به مرو انجام شد اگرچه برای شیعیان و آزادگان غیرایرانی، غمبار بود و سخت، ولی برای شیعیان و آزادگان ایران جشنی بود فراموش ناشدنی. تاریخ تمدن جدید ایران از آنروز ثبت شد که علی بن موسی الرضا علیه السلام به تربیت و تعالی قوم سلمان فارسی همت گماشت و در ناصیه آنان خیری دید که می توان بر ایمان آنها مطمئن بود بر توان آنها امید داشت. فاطمه معصومه علیها سلام که آمد، چشم و چراغمان روشن شد و خدا به این دیار برکت داد.
این دیار دلیران که 58 سال است مسیر رشد و پیشرفت و شکوفایی را پیش گرفته و 42 است که موفق به ساختن خانه امن ایران شده است تمام دشمنان را که از خانه رانده، بیرون خانه نگه داشته و با اقتدار تاریخی اش تولید قدرت کرده و با تولید مثل مبارکش، خود را در منطقه و جهان تکثیر کرده و امروزه زبانزد آزادگان جهان و قبله آمال محرومین و مستضعفین شده و خانه بزرگ و امن و آرام کسانی است که زندگی پاک را دوست دارند و از زندگی، حیات طیبه را می خواهند. و می خواهند در دنیایی زندگی کنند که بدون ظلم و ظالم باشد و از موهبتهای خدا بهره مند باشند و با نشاط مؤمنانه، جهان را آنگونه که خدا می خواهد بسازند و در این مزرعه آخرت، هرچه خوبی و نیکی است بکارند تا در زندگی ابدی از هرآنچه خدا برای بندگانش آماده نموده لذت حقیقی ببرند. این بندگان خدا، حقیقت خدا را یافته و او را شایسته تکریم و تعظیم دانسته اند. حیاتی نیکوتر از این هست؟ نیست ولی عده ای اینرا نمی خواهند.
42 سال است که دشمنان به هرچه که به عقل شیاطین جن و انس رسیده متوسل شده اند تا در مقابل خواست به حقِ مردم خداجوی ایران بایستند و نگذارند که مردم به خواست دلشان برسند. به هرچه خباثت است خود را آلوده اند تا نگذارند طعم شیرین انقلاب به کام مردم بنشیند. عِرض خود برده و زحمت خوبان شده اند و نتوانسته اند. بی شک، سرگذشت انقلاب اسلامی امت خمینی و خامنه ای، فصل تعیین کننده ای در تاریخ جهان است که هرگز در مظلومیت و اقتدار فراموش نخواهد شد و تا تاریخِ خلقت نفس می کشد یاد فرزندان مظلوم انقلاب بر پیشانی آن خواهد درخشید. آیندگان خواهند دانست که اینان از صفر و با دست خالی انقلابشان را شروع کردند و تولید قدرت و ثروت کردند و کار ملت ایران و امت اسلام را به پیش بردند و هرجا که بین منافع خود و انقلاب اسلامی تزاحمی پیش آمد، کریمانه و منعمانه از حق خود چشم پوشیدند تا طفلِ انقلابشان ولو در دست نامادران نامهربان، زنده بماند.
انقلاب اسلامی از آغاز تشکیل جمهوری اسلامی همه گونه تفکری را به خود دید و انقلابیون تحمل و مدیریت کردند و هزینه پرداختند. از بنی صدر گرفته تا بنی کدخدا همه آمدند و بر سفره مهربان انقلاب بیش از آنچه سهمشان بود خوردند و حتی غارت کردند و نمکدان شکستند و باز هم انقلابیون، غصه به دل پیچاندند تا دیگران ندانند که کشور دست نامحرمانِ نااهل افتاده است. آنها که بیش از همه خورده بودند و از فرصتهای عمومی برای خود و آقازاده های بی عار و هنر خود سوء استفاده کرده بودند، بیش از همه صدا بلند می کردند و دروغ می گفتند و توهین می کردند و تهمت می زدند. آنچه خود مسبب و مقصرش بودند را به فرزندان انقلاب نسبت دادند و بازهم صبر و باز هم صبر و باز هم صبری که شاید وقیحان و سخیفان را متنبه کند که نکرد.
انتخابات 1400 به این دلیل مهمتر است که دولت ناکارآمد یازده و دوازدهم کارد را به استخوان رسانده و نصاب بی تدبیری و ناتوانی را به نام خود ثبت کرده که این تنها از غربزدگان لیبرال برمی آید. فرصت سوزی های عجیبی که در دو دولت اخیر انجام شد بی سابقه است و خیانت بزرگ اعتدالیون اصلاح طلب بیش از آنکه به مردم باشد به تاریخ کشور است. دولتی که با « زبان دنیا را بلدیم » منتقدان را با بی ادبانه ترین تعابیر به جهنم حواله می داد، بهترین فرصت فراهم شده برای مذاکره را به بدترین شیوه تباه کرد. اعتماد عمومی را بیرحمانه پیش پای مفسدان و نجومی بگیران مفتخور و وابستگان فاسد و مدیران نالایق، سوزاند. بورس یک نمونه از این خروار است. پشتوانه آراء عمومی را با بی مسؤولیتی به گونه ای به آتش کشید که مردمِ پرشور را در انتخابات 1400 دچار افسردگی سیاسی کرد. با بی کفایتی چنان خدمتی به دشمنان کرد که به گفته آقای روحانی دشمنان از حمله نظامی به ایران منصرف شدند و در حقیقت بی نیاز شدند.
اینها گوشه ای از کارنامه دولتی است که با بی کفایتی در کنار معاهده به درد نخور برجام، در تاریخ ماندگار شد. و مردم ماندند با حسرتی از انتخاب اشتباه و اعتماد به کاسبان دروغ و به تاجران ریا. مردم ماندند با سفره کوچک شده و بازار بی رونق و تورم افسار گسیخته و نقدینگی افسانه ای و فُردوی خاموش و صنعت خاک اندود و اعتماد از دست رفته و امید پراکنده و فقر فزاینده و خرابیهای به جا مانده از حمله مغولانِ لیبرال به کشوری که به گفته دوستان عالم و دشمنان عاقل، در آستانه جهشی فوق العاده بود و اگر متوقف نمی شد می توانست مردم را به رفاه و پیشرفتی برساند که هرگز دست دشمنان برای به هم زدن آرامشش به آنجا نمی رسید. و دولت آینده باید کشور را از نو بسازد و با اقتدار به اصلاح خرابی ها و ویرانی ها بپردازد و ساختارها را محکم کند. و این همه هرگز با اعتماد مجدد به مسببان وضع موجود، میسر نمی شود و دیگر نباید از سوراخ غربزدگان گَزیده شد.
در مکتب لیبرال های وطنی است که رقیب ایرانی، دشمن است و عربستان سعودی و امارات دوست. در این مرام است که می توان با شعار « نجات ایران» با مغول و صدام و منافق و داعشی و اسرائیل و آل سعود و ترامپ و مکرون و ملکه و ... هرچه نادرست و اراذل و اوباش جهان متحد شد و باز هم پُر رو بود و برای ایران و ایرانی هق هق کرد. تنها در این مکتب است که برای کسب آبرو به غیر از جاسوس می توان به اینستاگرام و تلگرام هم پناهنده شد. می توان دست به گردن افرادی که خون به دل مردم کرده اند آویخت و به جای تبرّی از آنها تبرک جست. می توان اخبار دوغ و دوشابی در فضای جامعه پمپاژ کرد و درهمان حال به رقیب، تهمت زد. می توان مجرم ها و مفسدها را به خوب و بد تقسیم کرد و هم حزبی را به نام خوب از آنها سوا کرد و مابقی را به مردم و رقیب چسباند. در این مرام می توان برای رأی آوردی با چشمک سیاسی، از آمریکا گدایی حمایت کرد و دلیل بی محلی و تحقیر آنها را عزت نفس رقبا نمایاند. در این نحله می توان با دروغ، بر مذهب پا کشید و بر چهره اصول چنگ زد و در میانِ اقوام و مذاهب تنش زایید. می توان به دروغ بر سر انقلابیون نجیب، فریاد زد که دین و ورزش و فرهنگ و اقتصاد و زنان و ... را سیاسی نکنید و خود، همه اینها را به مذبح مقام و منصب بُرد و حتی از بمب جنسی سخن به میان آورد. بی شرمانه.
سال 1400 مردم فهمیده اند که دوگانه سازی ها و برچسب زنی های این قماش همان داستان چوپان دروغگوست که هیچ سخنش واقع نبود. با جنگ و صلح به اوج رسید و بعد از آن در هر برهه ای به جای پیوست کارشناسی تصمیمات، به عنوان پشتوانه فریب افکار عمومی به کار رفت. هرکه اعتراض می کرد با بی سواد و جنگ طلب و کاسب تحریم و ... به گوشه ای رانده می شد ولی امروز دیگر اینگونه نیست. مردم می بینند که مدعیان دکترمهندس اگر برایشان انشاء ننوشته باشند از بین یک تا هفت، هشت را انتخاب می کنند و امضاء خود را هم می توانند فراموش کنند. بی شک تدبیر این عده از جنس تدبیر فعلی هاست که برای رفع کمبود برق و صرفه جویی در استان گرم خوزستان، به کارمندان، دستور « کت نپوشید » می دهند. این اگرچه به طنز می ماند ولی واقعیت بدون پوشش و روپوش مدیریت این مدعیان است.
مهندسی انتخاباتی اینها اینگونه است که حاشیه را به متن بیاورند و از متن ها بگریزند. هزینه ازدواج جوانان را با بی عرضگی، نجومی کرده اند و مشکل آنها را آب بازی معرفی می کنند. به جای پیامکهای استرس آور دولاپهنای بانکی، پیامک حجاب را به رقیبان منتسب می کنند. دولت را چرخه تولید پروندهکرده اند و به قوه قضا لگد می زنند. سنگ به چاه می اندازند و به عاقلان طعنه می زنند. آنچه می گویند را عمل نمی کنند. از اینها نوشتن و خواندن، اگرچه غصه دارد ولی عبرت آمیز است و باید دانست که اکنون نوبت ملت است تا با حضور مؤثر و گسترده در انتخابات و برگزیدن آنکه در کارنامه و برنامه اش، عقلانیت و اقتدار موج می زند، روال معیوب و منفور امروز را بر مدار صحیح قرار دهند و به فضل و برکت خدا انتخابات سیزدهم را جزء بی نظیرترین انتخابات قرار دهند و پایانی بر دوره سکون و رکود و شروع دوران طلایی و تأسیس مرحله دولت اسلامی. بعون الله و فضله.
منتشر شده در روزنامه کیهان مورخ 24 خرداد 1400
«ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً» که قسمتی از آیه 57 سوره کهف است بسیار گویاتر از هر سخنی در تنبیه افراد و تنزیه افکار و اعمال ماست و خدا میداند که داروی درمان بیماری حبّ جاه و مقام کسانی است که خدایشان حزب و منصب و میز و صندلی است. اگر هنوز از خدا خاطرهای در ذهن خود داشته باشند.
علامه طباطبایی که خدا بر درجاتش بیفزاید و او را دعاگومان قرار دهد در تفسیر المیزان به این آیه پرداخته و زیباتر از این قلمِ ناتوان، به بیان زیر و بالای آن همت گماشته و اینگونه ترجمه نموده که «من گمراه كنندگان را به كمك نمىگيرم».
به نظر؛ دستور مستور در این آیه این است که ای بندگان من، شما هم گمراه کنندگان را به کمک نگیرید. آنها که به خدا تعهدی ندارند به شما نیز تعهدی نخواهند داشت و بر عهد خود نمیمانند. امید صداقت و درستی داشتن از آنکه برای رسیدن به دنیا از دروغ و دغل بهره میگیرد خیالی واهی و سرابی نامتناهی است. تجربه میگوید آنکس که برای رسیدن به مقام دنیایی پا بر حق و عدالت میگذارد، آماده میشود تا بر حقوق بیشتری پا بمالد. در سیاست پاک اسلامی، هرگز نباید به سمت سبزه مزبله رفت چراکه آبی خورده که امثال ماکیاولی و معاویه ریختهاند و از جایی تغذیه کرده که تعفن شیطانی دارد. ماکیاولی جدای از سخنان درستی که گفته، معتقد است عهدشکنی ناپسند نیست و فرمانروایان میتوانند وعدههایی را که به اجبار دادهاند با رفع اجبار بشکنند. او در کتاب شهریار، آورده که شهریاران باید هم خوی انسانی داشته باشند و هم خوی حیوانی. لزومی ندارد همه صفات خوب را داشته باشند و همین که به آن تظاهر کنند، کافی است.
آنها که معتقدند سیاست کثیف است، این را دیده و شنیده و خواندهاند و از سیاست اسلامی بیخبرند. سیاست اسلامی، چون عین دیانت است، پاک و شریف است و سیاستمدار، اهل دوز و دغل به مردم نیست. جای عاقلان، پاکبازان و شجاعان است، نه حقهبازانِ دنیاپرست. در میدان نبرد میتوان دشمن را فریب داد و رجز خواند و اغراق کرد ولی در میان مردم هرگز. ما آنچه از امام راحل و امام حاضر دیدیم غیر از این نبود. اینها حتی با مردم دشمن هم مهربان بوده و هستند و تنها با سران کفر و نفاق، اهل مبارزهاند. سیاستی که قبل از حمله هوایی به تأسیسات بعثی به مردم خبر میدهد و قبل از حمله به پایگاه عینالاسد، مردم حوالی را خبر میکند کجا و سیاست کثیف و سخیف میهمان و مظلوم و مردمکش آمریکا و اسرائیل و رهروان آنها کجا؟ آن که سرسختانه با منافقین خونخوار میجنگد همان کسی است که فرزند شیرخوار مسعود رجوی که به دستش افتاده را مهربانانه بغل کرده و به عاقلان خانواده رجوی میسپارد.
جمهوری اسلامی ایران بسیار مفتخر است که در مردمسالاری دینی و واقعی، سرآمد و سرافراز و سرخط است. ثابت کرده از رأی و نظر مردم واهمه ندارد و محترمش میشمارد. مردم میدانند به هرکه رأی دهند همان خواهد آمد حتی اگر مورد نظر نظام و انقلاب اسلامی نباشد. تقلب و جابهجایی را باید در جایی جست که به حکم دادگاه، رأی کمتر به ریاست مینشیند. کشورهای منطقه که مردمشان رنگ رأی را به چشم ندیدهاند هم هرگز صلاحیت اظهارنظر ندارند و ورود رسانههای سعودی و امثال آنها به این عرصه مثل اظهار نظر گاو چاق است درباره پرواز عقاب. جمهوری اسلامی اهل خیانت به آرای مردم نیست و گواه این مدعا رؤسای جمهور و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این 42 سال است. طعنه دشمنان و غافلان به اینکه چرا بسیاری از رؤسای جمهور ایران مخالف و منتقد شدند اگرچه خواندن داستان از وسط کتاب است ولی از قضا ثابتکننده این ادعاست که جمهوری اسلامی از تنوع افکار، هراسی به دل ندارد و با خودباوری بینظیرش از همه ظرفیتهای موجود مدیریتی در کشور و هر ادعای نخبگی و توان مدیریتی که مورد رغبت مردمش باشد استفاده میکند. این باشکوه نیست؟
انتخابات 1400 اگرچه به خاطر سوء مدیریت و سابقه بد اصلاحطلبان اعتدالی در 8سال اخیر و قربان کردن جمهوریت نظام به پای اعتماد به دشمن، ممکن است با استقبالی نظیر دورههای قبلی روبهرو نشود ولی نباید به خاطر بیتدبیری و بیعرضگی حرافان، پشیمانی از انتخاب بد گذشته را به دلخوری از انقلاب معنی کرد. دروغگویی مدعیان دموکراسی کجا و طهارت انقلابیون صادق کجا؟ سیاست عفن معاویه کجا و سیاست مطهر علوی کجا؟ آن که برای دو روزه دنیا دروغ میگوید و وعده پوچ میدهد و به چهره پاک دین و دینداران ناخن میکشد همان غوغازیستی است که حیاتش در دوقطبیسازی و آشوب و بلواست. دوگانه دروغین جنگ و صلح، میدان و مذاکره و... که اکنون به پوچی آن پی برده شده امروزه جایش را به دوگانه 5 نفر علیه یک نفر داده و هم به دنبال تنش قومیتی ترک و دیگران است.
همگان فهمیدهاند که هیچ دشمنی نمیتواند مثل لیبرالها کشور را به هم ریخته و ویران کند و خطر اصلی، تفکری است که به اخلاق به عنوان یک شعار خالی از عمل نگاه میکند و دروغ را جزئی از سیاست میداند. اخلاق را شعاری میداند که با آن بر رقیب چنگ زند و خود عاری از آن و تعهداتش باشند. وضعیت اسفبار اقتصاد امروز نتیجه اعتماد به کسانی است که کارشان را با دروغ و تهمت و فریب و دوگانهسازیهای جعلی آغاز کردند و کشور را به اینجا رساندند که نه چرخ سانتریفیوژ به درستی میچرخد و نه چرخ زندگی مردم. وعده ایجاد رونق اقتصادی آنچنانی که مردم را از یارانه 45500 بینیاز کند، روغن را از سبد خانوارها و رونق را از بازارشان ربود و ارزش همان یارانه را از 40 دلار به یک و نیم دلار کاهش داد و هزینه یک هندوانه کرد. تورم بیسابقه، بیارزش کردن پول ملی، خلق پول بیپشتوانه، سوزاندن اعتماد مردم با بورس، تضعیف اعتبار ایران در جهان، تحمیل تحریمهای سیاهچالهای و منحصر به فرد، تخریب زیرساختهای امنیتی و فرهنگی و از همه مهمتر ایجاد افسردگی سیاسی در بین مردم، بخشی از حضور خسرانبار لیبرالهایی است که نگاه ابزاری به اخلاق دارند.
در این تفکر میتوان مردم را کوله بر و سوخت بر کَرد و هرچهار سال یکبار برای آنها اشک کبیسه ریخت. زن را با گلوله کشت و به مقتوله تهمت و افترا زد و هنگام انتخابات از حقوق زنان دم زد. برای حرمت مردم مویه کرد و بعد از نشستن به ریاست آنها را لبوفروش و بیشناسنامه و بیسواد و راننده تاکسی نامید. برای گردش آزاد اطلاعات هق هق کرد و با گران کردن بنزین در شب عید، به مردمِ خود، شبیخون زد. از سرافرازی ایران و ایرانی گفت و معاهده ننگین برجامی را نخوانده امضاء نمود که حتی نسخه فارسی ندارد. از منشورحقوق شهروندی گفت و نجومیبگیران بیانصاف را ذخیره انقلاب نامید و انبوه مردم را لشکر قابلمه به دست خواند. از اتحاد و محبت و اسلام رحمانی داد سخن سر داد و با دوگانههای جعلی مردم را در مقابل هم قرار داد و ... . و در این تفکر میتوان عهد کرد و شکست، به کارِ نکرده افتخار کرد، به جای پاسخ، متلک گفت و به جای عذرخواهی فرار کرد و به جای مسؤولیتپذیری دیگران را متهم نمود و با جنگ روانی به جنگ جمهور رفت و... و میتوان به زور زر و تزویر و رسانه، جای مظلوم و مجرم را عوض کرد.
گلایه و تردید برخی برای شرکت در انتخابات ریشه در همین اقداماتی دارد که اعتماد عمومی را مخدوش کرده و بزرگترین خیانت به کشور و مردم نیز همین ایجاد ناامیدی است. مردم دیگر نخواهند پذیرفت که در روزهای انتخابات وعده بشنوند و وقت ریاستِ شاسیسواران، سواره از آنها نظرسنجی شود. امروزه هم برخی نامزدها نه برای مدیریتِ وقت، که برای انشاخوانی و دستورخوانی، مثل مجلس ترحیم، از همه اقشار ضعیف و در مضیقه و از هر قشری که میشود در آن طمع بکنند نام میآورند و کلیگویی میکنند، بیآنکه برنامه یا کارنامه درخشانی داشته باشند. فرار مغزها، جوانان، زنان، مذاهب و اقوام مختلف، حجاب، فیلترینگ، ورود زنان به استادیوم و ... همگی ژلههای اشتهاآوری است برای تحریک ذائقه عوام و فریب دادن عامه از توجه به شایستهگزینی. اینها را آنهایی وقیحانه مرتکب میشوند که رقیبان را پوپولیست مینامند.
مطالبه به حق مردم از نامزدها پس از مناظره اول و دوم این است که بین خود و خدایشان، خدا را در نظر بگیرند و مردمی که سفارش شده اوست. بدانند که به زودی در محکمه عدل الهی حاضر خواهند شد و باید پاسخگوی امروزشان باشند. و محضر امروز، محل و محملی برای عقدهگشایی و انشاخوانی و دروغ پراکنی نیست. بطلان کلام متکبرانه سرهنگ نیستم، حقوقدانم را امروزه مردم در حقوق ضایع شده خود توسط دولت فعلی میبینند و با جمله «من اقتصاددانم» این زخم کهنه تازه میشود. توهین و تحقیر و دروغِ سواد شش کلاسی و امثال آن نیز از همین تفرعنی ناشی میشود که در همین دو مناظره و حواشی آن عیان است و حاجت به بیانش نیست. امروزه باید به این مهم متمرکز شویم که هرگز فرصت اعتماد به کذابانی که قصد فریب مردم با مظلومنمایی و استخدام حقهبازانه کلماتی نظیر کاندیدای خاص، پنج نفر به یک نفر و... را دارند نیست و هرگز نباید گمراه كنندگان را به كمك گرفت که امیدی به خیر آنان نیست اگر شر نرسانند و فقط بروند تا مردم نفس بکشند. انشاءالله
سرمقاله روزنامه کیهان مورخ 19 خرداد 1400
تحرّکوا باسمالله إلى الأمام و اعلموا أنّه «وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه»
تقویم انقلاب اسلامی پر است از ایامالله و روزهای مهمی که هرکدامشان به اندازه یک تاریخ عمیق، خاطره گفتنی دارند و در مرور هرکدامشان میتوان مظلومیت مقتدرانه بندگان خدا را تورق کرد. تاریخی که معلم انسانهاست بیش از آن که متعلق به سنگ و بنا باشد، به مردم همین چند ده ساله اخیری تعلق دارد که در آن حرکت کردهایم و یکی یکی واقعیات مهمش را تجربه میکنیم. یا تاریخ، پس از انقلاب اسلامی بر روی دور تند حوادث افتاده یا ویژگی آخرالزمان و گونه گونی و فراوانی پیشامدها، گذر تاریخ را سریعتر نشان میدهد. ولی مهم آن است که انقلاب اسلامی که از ایران شروع شد و امروزه به دوردستها رسیده و یکی یکی قلعههای کفر و نفاق و حیله را فتح میکند و تغییر ماهیت میدهد، همیشه با حوادث مهم همنشین بوده است. این حقیقتی زیباست که انقلاب اسلامی به تنهایی وظیفه به ثمر رساندن رسالتهای نیمه تمام انبیاء سلامالله علیهم و به انتها رساندن تاریخ را بر عهده گرفته است. خدا بر درجات سید شهیدان قلم بیفزاید و مردمان را با اندیشههای زلالش آشنا کند که جایش در این دوران خالی است.
نمیتوان از انقلاب اسلامی گفت و از خردادهای پرحادثهاش راحت گذشت. که هرگز انقلاب اسلامی از این ماه راحت نگذشته و راحت نگرفته است. خردادها ماه امتحانات و ابتلائات بزرگ است. عیان شدن و اوج مبارزه مردم ایران به رهبری خمینی کبیر در 15 خرداد 1342 یکی از مهمترین روزهای انقلاب است که بیآن نمیتوان انقلاب اسلامی را شناخت. شاید بتوان گفت یکی از تفاوتهای لیبرالها، کمونیستها و نحله نفاق با انقلابیون از همین روز شروع میشود. آنها نمیتوانند ریشه اسلامی انقلاب به رهبری روحانیِ مجتهد و متدین و مبارز را ببینند و بپذیرند. از همین روست که تحلیلشان از انقلاب اسلامی همان تحلیل 40-50 سال پیش است و دعوای آمریکا و ایران را نیز از جنس دعوای خواهر برادری بر سر پرتقال میدانند و معتقدند با نشست و برخاست و خنده و دست دادن و روبوسی و صلوات بر گذشته، میتوان این کدورتها را بر طرف کرد و با نامه نوشتن به آنجلینا دنیا را دوباره ساخت. به همین لوسی.
سیاست کنار آمدن با کدخدا اگرچه سیاست لیبرالها از اول انقلاب بود و بارها به منافع کشور آسیب جدی زد ولی اوج این تفکر سادهلوحانه در همین هشت سال اخیر باعث شد که مردم با گوشت و پوست و استخوان خود بلاهت آن را درک کنند. با سفرههایی که هر روز خالیتر و زندگیهایی که هر روز سختتر میشود و لجبازی عدهای مأمورِ غربزده که میخواهند به هر قیمت ممکن ملت نجیب خود را به خواستگاری دیو ببرند. ظاهر شیک و حرفهای پرتقالی این عده به گونهای است که گویی پشتوانه منطقی عمیقی دارد و طرحی وطن دوستانه و خیرخواهانه برای مردم خود دارند ولی در عمل آنچه عیان است، «تقریباً هیچی» است که مثل شعار «لاحکم إلا لله» ماند.
« برجام » معاهدهای خسران بار و تاریخی است که با اشتباهات فنی، فضاسازی و اغراق گویی، توانست زیربنای صنعت بومی هستهای را متوقف، و اقتدار سیاسی کشور را مخدوش کند، دست مردم را ببندد، اعتماد عمومی و امیدواری آنها به حضور در انتخابات را به پایینترین حد ممکن در تاریخ انقلاب اسلامی برساند، تورم بیسابقه و ناباورانه به وجود آورد، عمر گرانمایه دو دولت را هدر دهد و به جای روحیه تحرک و پویایی، دولت را دولتی دیمی، نشسته و منفعل کند که منتظر باران از آسمان بیابر برجام است. توانست وزارت امور خارجهای را که باید دنبال فعال کردن دیپلماسی اقتصادی، تولید قدرت سیاسی، زمینهسازی فرهنگی و... باشد، به «وزارت امور برجام و کدخدا » تبدیل کند. بیشک آیندگان با سرافکندگی از برجام یاد خواهند کرد و مسببین آن، چه آنها که آنرا به مردم تحمیل کردند و نخوانده امضا زدند و چه آنها که برای چنین روزی، بیست دقیقهای و با اضطراب آنرا مصوب کردند و چه آنها که سکوت کردند و چه آنها که هنوز هم به مردم دروغ میگویند و نشانی غلط میدهند را با بیرحمی قضاوت خواهند کرد.
برجام باید در متن کتب درسی قرار گیرد و آیندگان به بصیرت خمینی کبیر در بیاعتمادی به لیبرالها و خامنهای حکیم در بیاعتمادی به آمریکا و اروپا پی ببرند. جهان دید و دانست که گروهی فلسطینی بیپناه و اردوگاهنشین توانستند با مقاومت و میدانداری و اعتماد به خدا و بازوان جوانانشان، هیمنه اسرائیل را در شکستناپذیری به افسانه تبدیل کنند و آمریکا را در حمایت از رژیم گرگ صفت صهیونی به عقبنشینی وادارند و... و در همین روزها گروهی بسیار مدعی با سطح توان ناچیز میخواستند مسایل ایران و آمریکا را با دوگانهسازی دیپلماسی و میدان حل کنند. مثل اینکه کسی معتقد باشد ماشین یا باید گاز داشته باشد یا ترمز.
سوم خرداد، مناسبت دیگری است که این روزها با پیروزی یکم خرداد جبهه مقاومت در فلسطین، یادآوری میشود. خودیابی و مقاومت جانانه مردم مظلومی که جز خدا پناهی نداشتند و کشور خود را از هاضمه کثیف ارتجاع و نظام سلطه بیرون کشیدند و امروز الگوی فلسطین شدهاند. بسیجیان قهرمانی که در تاریخ بینظیرند. از آنها گفتن و خواندن و نوشتن، افتخار آفرین و غرورانگیز است. و صلابتی مثل صلابت رهبر و آوینی و کریمی مؤید میخواهد. فتح خرمشهر اگرچه الگوی فتح خرمشهرهای در پیش است ولی نور دُردانه مانده در پیشانی جمهوری اسلامی است و گویای این واقعیت است که ایران، وطن دوستتر از بسیجیان خمینی به خود ندیده و انقلاب اسلامی، مردم ایران را اینگونه آموخته که هرگز خاک و خانه خود را به دشمن دون نسپارند و هر متجاوزی را آنگونه که خود میدانند تنبیه کنند. الگوی امروزین هم همین است. اگر اسرائیل به هر دلیلی طمع و غلطی بکند، جوانان به پاخاسته فلسطین دوازده روز آسمان و زمینش را به هم میدوزند و تا غلط کردم نگوید دست برنمیدارند. نسخه آمریکا هم همینگونه پیچیده میشود.
نیمه خرداد 68 هم اگرچه داغ رحلت روحالله بر دلهای مسلمانان و آزادگان ماند و مردم مسیح زمان خود را دیدند که چگونه به آسمان رفت ولی با پوشیدن ردای امامت امت بر قد رعنای امامِ جوان، شیوه جدیدی از مدیریت اصیل اسلامی رونمایی شد و مردم به حکمت سخن آن پیر سفر کرده که فرمود آقای خامنهای چون خورشید میدرخشد پی بردند. و دیدند که میتوان زاهدانه زندگی کرد و مقتدرانه مدیریت کرد. میتوان مجاهدِ مجتهدِ مبارزِ شجاعِ حکیمِ ادیبِ مدیرِ مدبرِ مقتدرِ مهربانی بود که در دنیای متلاطم آخرالزمان، کشتی مؤمنین ایران و مسلمین جهان را به سلامت هدایت کرد. کدام کشور و کدام عقیده و کدام رهبری است که بتواند کشوری با شرایط داخلی و خارجی و دشمنان و نفوذیها و تراکم مسایل و تنوع سلایق و... ایران را یکسال نگه دارد و مردم کشورهای منطقه را نیز نجات دهد و بر دلهای آزادگان و مسلمانان سنی و شیعه و غیر مسلمان حکومت کند؟ پیشرفت و رشد به کنار.
اصالت و فخامت این وجیزه بیش از آن است که به آفت تملق و اغراق آلوده شود ولی نباید که به حق، اجحاف کرد. در آمریکای کدخدا، مجلس چند ساعتی به تسخیر معترضین درآمد. معترضین زنده مانده دستگیر شدند. اگر کارمند دولت بودند اخراج و اگر نه جریمه شدند و هرگز نمیتوانند در ادارات دولتی استخدام شوند و.... و در ایران، عدهای فتنه گر، هشت ماه کشور را به آشوب کشیدند و کشتند و آبرو ریختند و فحش و فضیحت و... ولی برخی از آنها حتی وزیر شده و در مناصب بالای اداری به کار گرفته شدند و... و اگرچه این جای انتقاد دارد ولی از سوی دیگر نشانه اقتدار نظام مظلوم جمهوری اسلامی است که بینظیر است. امروز هم کسانی برای ریاستجمهوری صف کشیده و قیافه میگیرند که متهم وضعیت امروز اقتصاد و سیاست و فرهنگاند و باید پاسخگوی مجلس و دولتی باشند که داشتند نه اینکه گستاخانه دوگانه بسازند و منکر پیشینه خود و خانواده شوند و سینه صاف کنند. با چه رویی، خدا میداند.
28 خرداد امسال نیز حماسهای باید ساخت همسنگ اول و سوم و پانزدهم خردادی که نشان داد نسخه مقاومت و تلاش و قوی شدن، همیشه بر تسلیم و تنبلی و ضعف غلبه دارد و حساب خادمین واقعی ملت از حقه بازهایی که گذشته خود را فراموش کرده و قصد دارند آینده مردم را نیز دوباره تباه کنند جداست. کسانی که انقلاب اسلامی بیش از هرکسی به خود و خاندانشان خدمت کرد و مسئولیت سپرد و مردم ایران بیش از همه از اعتماد به آنها آسیب دید و هزینه پرداخت کرده است هرگز شایسته اعتماد و انتخاب دوباره نیستند و آنکه میخواهد برای کولهبر و سوختبر، اشک کبیسه بریزد باید ابتدا ساعت اشرافی از دست باز کند و بداند که مردم در گذشته، تَکرار اشکهای چهارسال یکبار حقهبازان را دیده و نتیجه اعتماد به نااهلان را چشیده و کسانی که را تجربه کرده که با گریه از مردم رأی گرفته و هشت سال اشک مردم را درآوردهاند. و خدا این مملکت را از دروغ و خشکسالی و حقهبازان در امان بدارد. آمین.
منتشر شده در روزنامه کیهان مورخ 4 خرداد1400