دل گفته های دست نوشته

 

 

     «اى کسانی كه ايمان آورده‏ايد هرگاه با هجوم كافران در ميدان نبرد روبه‌رو شويد مبادا از بيمشان پشت به دشمن كرده و از جنگ بگريزيد. و آن كس كه پشت به آنان كند همانا بازگشتى به خشم خدا كرده و جايش جهنم است و چه بد جايگاهى است، مگر آنكه به منظور به كار بردن حيله جنگى باشد و يا بخواهد به گروه خود ملحق شده (و به اتفاق ايشان بجنگد)».

     «حسن و حسین، امامان هستند چه قیام کنند و چه نکنند». این مفهوم مهم و کلیدی برگرفته از سخن رسول خدا در مورد حسنین است که اگر دقت کنیم و عمیق‌تر به آن توجه کنیم، روشنگر بسیاری از مسائلی است که توسط دشمنان اهل‌بیت - سلام خدا نثارشان- بیان و‌ ترویج شده و تا امروزه دامنگیرمان شده است. کتاب «دو امام مجاهد» که مجموع چند سخنرانی حدود 50 سال پیش مقام معظم رهبری در همین رابطه است گویای زوایایی است که باعث پوشیده ماندن حکمت و علت برخی اقدامات این دو امام شهید شده است. مطالبی که با گذر نیم قرن از آن هنوز مورد نیاز مردم و جامعه مذهبی است، تا دانسته شود «قاما أو قَعَدا» دو روی یک سکه قیمتی است که هرکدام مکمل یکدیگر و به اندازه هم برای امت مهم و مؤثر بوده و باید به هر دو به یک اندازه به‌عنوان «حماسه» نگریسته شود.

     کتاب شامل شش فصل است که به شیوه مبارزه سیاسی امامین حسنین پرداخته است. دو قسمت آن در مورد صلح و شخصیت امام مجتبی و ادامه فصل‌ها به نتیجه این صلح یا به تعبیر بهتر «آتش‌بس» که قیام سیدالشهداء می‌باشد پرداخته است. داستان تحریف شده صلح امام مجتبی چنان در جامعه جا باز کرده که غیراز زخم زبان و تهمت و توهین منافقین، زهر جعده و تیرباران توسط امویان، این داستان تحریف شده نیز یکی دیگر از مظلومیت‌های تاریخی این امام مظلوم است؛ و هنوز هم هست. تا همین چندی پیش کسانی دلدادگی خود به دشمن و وادادگی به غربی‌ها در قرارداد برجام را به صلح امام حسن تشبیه می‌کردند تا قصور و تساهل خود در اصول را توجیه کنند و از نگاه متعجب مردم و قضاوت تاریخ برهند. قیاسی بی‌ربط و شکلی عقیم که ریشه در جعل «آتش‌بس» امام مجتبی دارد.
ایراد تاریخی این‌گونه قضاوت‌ها مصادف نمودن معنی صلح به تسلیم است. همان ایرادی که در آیه ابتدایی این نوشته در موردش روشنگری شده که کنار کشیدن از مقابل دشمن اگر به دو دلیل باشد ایرادی ندارد. اول، «تحرُّف لقتال» و تجدید قوا برای ضربه کاری‌تر و دوم، «تحیُّز إلی فئه» و تجدید قوا برای هجوم گسترده‌تر به دشمن. به تعبیر امروزین «نرمش قهرمانانه»‌ای که تدبیر جنگی است نه توجیه فرار از جنگ و جهاد. با این تعریف قرآنی، می‌توان عهدنامه با معاویه را به جای صلح یا آتش بس امام حسن، «قیام امام حسن» نامید. آنها که امام حسن مجتبی را به هر صفتی غیر از شجاعت و تدبیر متصف کنند غیر از اجحاف در حقش، اعتراف به جهل خود در مورد او و تاریخ کرده‌اند. در جنگ سخت و فتنه آلود و گُردافکن سرکشان بصره، آنکه شتر سرخ موی انحراف را - که افسارش دائماً توسط جوانان پهلوان و فریب خورده دست به دست می‌شد- کشت و لاشه‌اش را مثل گوساله سامری به آتش کشید مجتبی بود.

      مجتبی پس از جانشین شدن به جای امیرالمؤمنین، سپاه منتظر امام علی را تدارک کرد و در همان ماه‌های ابتدایی به جنگ با معاویه شتافت. حاکم عزل و نصب کرد و حدود جاری می‌کرد. مقتدر مثل علی. سلام خدا و خوبان تاریخ نثارشان که همه آیات یک سوره‌اند. امام مجتبی اگرچه حلمش بیش از همه نمایان بود ولی در حکمت و شجاعت جاپای پیامبر و امام علی گذاشته بود. صبر و سعه صدرش هم، چنان بود که وسعت آسمان را شرمنده می‌کرد. از مجتبی گفتن و شنفتن و نوشتن لذتی دارد که با خون دل آمیخته است. مقایسه شرایط ویژه این امام مقتدر و مظلوم با سایر ائمه و حتی دشمنانش ناخواسته انسان را به تعظیم و تکریم و تمجید می‌گمارد. او مثل پدرش بر جامعه‌ای حکومت می‌کرد که به گفته عباس محمودعقّاد، نویسنده و روزنامه‌نگارعرب، «مطلقاً اتفاق و اتحاد نداشتند و حال آنکه معاویه بر جامعه‌ای حکومت می‌کرد که مطلقاً اختلاف نداشتند» و از نظر نژادی، عقیدتی و منافع، یکدست بودند.

     موفقیت معاویه هم عمدتاًً در این بود وگرنه بهره هوشی و استعداد و ذکاوتش ویژه نبود ولی در حقه‌بازی، نامردی و بی‌وجدانی سرآمد بود. مطلب دشواری نیست و هرکه دعوای انسان مؤدب با بی‌ادب را دیده باشد این را تأیید می‌کند که اخلاق، انسان مؤدب را چگونه محدود و مسئول، و بی‌ادبی چگونه نامؤدبان را جسور می‌کند. شرایط امام مظلوم ما منحصر به فرد است. او در خانه و حرم و در کنار مَحرم خود نیز امنیت و آسایش ندارد و در آنجا جاسوسه‌ای به نام جعده بنت‌اشعث منافق، لانه کرده است. از عبیدالله بن عباس، پسرعموی خود که باتوجه به آنچه که در موردش اغراق گفته‌اند نیز خیر ندید و با خیانتش به امام و سست عنصری‌اش کمر لشکر را شکست. ضربه بعدی را شایعه صلح او با معاویه به سپاه امام زد و روحیه یاران زودباورش را فروریزاند.

    در این شرایط سخت و منحصر به فرد، بهترین و تنهاترین تدبیر برای حفظ اصل اسلام و مؤمنین، نرمشی قهرمانانه است به‌گونه‌ای که پس از رسوا نمودن تزویر اموی، تجدید توان و تجمیع یاران بتوان بر پایه‌های ابنیه شرک و نفاقش چنان ضربتی زد که غیر از این تزلزل در بنای ظلم و ظلمه، تا انتهای تاریخ، الگوی هرقیام و حماسه‌ای علیه ظلم باشد. ویژگی دوران پس از پیامبر این است که دیگر دشمن اصلی مسلمانان کفر و شرک عیان و عریان و صریح نیست، کفر، خود را با تظاهر، تدلیس کرده و با اسلام، خود را تلبیس نموده است. تفاوت ابوسفیان با معاویه و بعد از او همین است. ابوسفیان، فرمانده سپاه کفر در احد بود که بعد از شاهکار صلح حدیبیه و فتح مکه، با اجبار، اکراه و حقه، مسلمان شد ولی به اعتراف خود هرگز ایمان نیاورد و به عکس، در اواخر عمرش وقتی پا به قبر شریف حمزه سیدالشهداء کوبید گفت که آنچه برایش با شما جنگیدیم را یافتیم و اکنون نزد ماست.

    اینکه در مورد امام مجتبی علیه‌السلام کتاب «قیام الحسن» نوشته‌اند و منصور عباسی او را پدربزرگ انقلابیون می‌نامد و از او و نسل او عاجز و جان به لب شده، حکمت نرمش قهرمانانه او و زمینه‌سازی برای قیام موفق عاشوراست. چگونه این امام غیور را به سکون و سکوت متهم کرده‌اند وقتی که فرزند نوجوان او مردانه در کربلا جانباز و شهید می‌شود؟ و نوادگانش از الگوهای جهاد با ظلمه‌اند؟ امام مجتبی، فرصت مُرده‌ای راکه می‌رفت فروغ اسلام را خاموش و امت را به عاقبت یهودیت و مسیحیت دچار کند زنده کرد. قیام عاشورا که تا به امروز، هرساله آتش در رگهای جوانمردان می‌جوشاند و آه مظلومان را می‌خروشاند و تن ستمگران را می‌لرزاند، برپایه‌های محکم تدبیر مجتبی استوار شده و در تمام افتخارات کربلا می‌توان به روح بلند او درود و تبریک فرستاد. واقعیت این است درختی که توسط امام مجتبی نشانده و با خون کربلاییان آبیاری شد، امروزه سایه‌اش به برکت انقلاب اسلامی عالمگیر شده و میوه‌اش را حتی در فلسطین و آمریکای لاتین و آفریقا می‌چینند.

     از مجتبی نوشتن هیجانی دارد نظیر نوشتن در مورد کربلایی ها. تدبیر او بال غرور به عقل می‌دهد و لذت پرواز در اوج را به احساس می‌چشاند. کسی که پرچم افتاده اسلام را از خاک برداشت و بر قله عاشورا افراشت مجتباست. و آن کسی که شناختش، معرفت به سیدالشهداء را عمیق‌تر می‌کند اوست. و آنکه دین و آزادگی‌مان را به او مدیونیم همان کسی است که مکتب و مرامش با غفلت ما مورد ستم قرار گرفته و نامش مثل مزارش بی‌شمع و چراغ است و ما تا ابد شرمنده اوییم و سرافکنده، عذر قصور و تقصیر به درگاهش می‌بریم تا شاید ببخشایدمان. ‌ای‌کاش به اندازه آنها که تابوتش را تیرباران نمودند و اجازه دفن کسی که زینت دوش نبی بود را در کنار جدش ندادند، او را می‌شناختیم. عزیز و غریب و کریم اهل‌بیت، میلادت برایمان مبارک است. عفومان کن و دعایمان بفرما.



منتشر شد در روزنامه کیهان 28 فروردین 1401

 

 

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در  ۱۴۰۱/۰۱/۲۹ساعت 18  توسط محمدهادی صحرایی  | 

 

 


‌     ای مردم! ماه خدا با برکت، رحمت و آمرزش به شما رو کرده. ماهی که بهترین ماهها و روزها و شبها و ساعت‌ها است. به ضیافت خدا خوانده و از اهل کرامت خدا قرار داده شده‌اید. نفسهاتان در آن تسبیح و خوابتان عبادت و عملتان مقبول و دعایتان مستجاب است. با گرسنگی و تشنگی خود در این ماه، گرسنگی و تشنگی روز قیامت را یاد کنید. فقیران را صدقه دهید. سالمندان را احترام و بر خُردسالان رحم کنید. صله ارحام‌نمایید و زبانها و چشمهایتان را از نبایدها حفظ کنید. با یتیمان مهربانی کنید، تا با یتیمانتان مهربانی شود. از گناهان توبه کنید که خدا مناجاتتان را جواب می‌دهد و ندایتان را لبیک می‌گوید. ‌ای مردم! جانهای شما در گرو اعمال شماست؛ پس با استغفار آزادش کنید و بار گناهتان را با سجود طولانی، سبک ‌سازید که خدا به عزّت خود سوگند یاد کرده نمازگزاران و سجده‌کنندگان را عذاب نکند و آنها را به آتش جهنّم در روز قیامت نترساند.

     به فرج بعد از شدت، به راحتی بعد از سختی و به آرامش بعد از اضطراب و خواب بعد از خستگی می‌ماند. به آرامش کسی که از دریای توفانی نجات یافته و در ساحل آرمیده و نفس راحت می‌کشد. یا به‌گریه کودکی گمشده در بازار که مادر خود را یافته و خود را در چادر او غرق می‌کند. یا به حس کسی می‌ماند که از دست دزد و قاتل رهیده و خود را به حلقه امن مأموران رسانده است. یا به حال آهوی مادر و بره‌هایش می‌ماند که پس از آزادی مادر از دام صیاد با ضمانت رضای آل محمد، به آغوش هم بازگشته و خود را به هم می‌سایند. سلام و درود خدا و خوبان به آل محمد که ضامن دین و دنیایمان هستند.

     حال و روز خودمان را نوشته‌ام، وقتی به ماه رمضان وارد می‌شویم و از شرور شیاطین رها و به میهمانی خدا وارد می‌شویم، یا با ضمانت آل محمد از شعله‌های نفس و نار، نجات می‌یابیم، غرق نوریم و سرور. صدالبته شیخ اجل، سعدی شیرین‌سخن، می‌دانیم �ما گدایان خیل سلطانیم و شهربند هوای جانانیم� و وقتی �برگ درختان سبز پیش خداوند هوش، هر ورقش دفتریست معرفت کردگار� نظر به میوه نمودن زتنگ چشمی نیست، به تماشا بمان تو بستان را. به خوان کریم دعوت شده‌ایم و لقمه‌هامان نور و جرعه‌هامان سرور است. در میهمانی کریم، مکرّمیم. در اینجا نه به چهره می‌نگرند و نه لقمه می‌شمرند. کریم، کریم است و با کریمان کارها دشوار نیست. و نیازی به عرض حاجت نیست. حال و روزمان را ببینند و صداقتمان را بشنوند، صدایمان می‌کنند و روزیمان می‌دهند.
پیشانی نوشته برگرفته از خطبه پیامبر اعظم است که برایمان از ماه رمضان می‌گوید. گفته‌ها گویا و معانی چنان عمیق است که حرفی نمی‌ماند؛

      گر دل گویه‌هایی سوزناک از دل برخاسته که قلم را به صفحه می‌لغزاند و جان را به شیرین زبانی می‌کشاند. ماه، ماه عسلی است که در آن شفاء و شفاعت و آسانی آمرزش را به هم آمیخته‌اند. نازک دلی و نازک خیالی را باید تنها در این ماه جست که شیاطین دربند و طبع خیال‌انگیز آدمی به فطرت خود نزدیک می‌شود. و اشک، دلیل و بهانه نمی‌خواهد و اصلاً در اختیار دل است و دل‌ها به دست خدا. گویی خدا بهشت را به بهانه ی این ماه، به بهایش نمی‌دهد، هبه می‌کند. ماه، ماه بهشتیان است. سلام خدا بر امیرالمؤمنین علی و حسن مجتبی و خدیجه کبری که بزرگانِ سفره دار‌اند و اهل کرامت و اِنعام. و خوشا به میهمانان خدا که غرق در نعمت‌اند و خوشا به میهمانان ویژه و شهدای این ماه که سعادتمند واقعی آنهایند.

     سوم ماه مبارک امسال مثل محرم بود. او می‌دوید و می‌کشید و می‌برید و... و عاشقان آرام و عبا کِشان از صحن پیامبر و سرای علی بن موسی الرضا به سمت بهشت می‌رفتند. تشنه لب، روزه و... و عمامه‌ای که به گوشه‌ای غلتید و سرو و صنوبری که بر زمین افتادند. خبر کوتاه بود و گویا و بهت ما دلیل دیگری داشت. شیاطین جن در بندند ولی شیاطین اِنس نه. بگذریم؛ باید قاتل را در دوزخ رها کرد و به زیبایی‌های بهشت رضا نگریست که گوشه‌ای از آنی است که عمه سادات دیدند. مارأیت إلاجمیلاً. اینجا باید مثل مولوی بود و سماع عاشقانه کرد و مستانه چرخید و شعری که باب این معرکه است را خواند. بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید، در این عشق چو مردید همه روح پذیرید، بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید، کز این خاک برآیید سماوات بگیرید، بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید، که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید، یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان، چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید، بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا، بر شاه چو مُردید همه شاه و شهیرید و... .

     عاقبت به خیر کیست؟ و به که گفته می‌شود عاش سعیدا و مات سعیداً؟ روحانی جهادگر باشی، چشم و چراغ محرومان باشی، ماه رمضان باشد و روزه باشی، در حیاط خانه امام رئوف باشی و مثل مولای مظلوم این ماه، توسط ماتَرَک خوارج ضربت بخوری.... از اجر و ثواب چه می‌ماند که برنداشته باشی؟ حیرت ما بر این است که چه توفیقاتی در این عالم است و ما غافلیم. به چشم خود معجزات و کرامات مقلدان خمینی و خامنه‌ای را دیده و هنوز مرددیم. باکری و‌هادی و چمران و سعیدجعفری و صفرخوشروان و مجیدکلوشادی و حسین اجاقی را ندیدیم ولی حججی و حاج قاسم و اصلانی و دارایی را که دیدیم. و دیدیم که ایمان و اخلاص کاری می‌کند که ما مدعیان، از آن متحیر و متعجبیم. سعدی ببخش و ملامت نکن که ما، هم به سیمای شخص می‌نگریم و هم در آثار صنع حیرانیم.

      در آخرالزمان گاهی تشخیص فتنه و کوره راه‌ها از حقیقت و صراط مستقیم، پیچیده می‌نماید و سخت، ولی گاهی ساده و راحت است. نمونه همین، ترور در مشهد الرضاست. در حقانیت و مظلومیت شهیدان اصلانی و دارایی همین بس که اجهل‌الناس‌هایی مثل وهابیون ارهابی هم، فرق دوغ و دوشاب شیعه ناب با شیعه انگلیسی را فهمیده‌اند و عده‌ای هنوز نه. وهابی افراطی در اهل سنت، همجنس افراطی خود در اهل تشیع را می‌شناسد و با اوکه اهل تفرقه است کاری ندارد چرا که ریشه یکی است و هر دو کارمند شیطان‌اند و از دربار کدخدا و ملکه خبیث ارتزاق می‌کنند تا سبّابین1 به مقدسات شیعه و سنی باشند و در کوره اختلاف بدمند. روحانیون خدوم و تقریبی شیعه و سنی هستند که آماج تهدید و ترور هستند، نه آن به ظاهر شیعه و سنی که پول نجس می‌گیرند تا با شامورتی به مقدسات هم فحش بدهند. آیا فهمیدن این نکته سخت است که وقتی ساختمان دو شبکه تکفیری به نام شیعه و سنی، در یک کوچه لندن است، چرا بینشان دعوا نمی‌شود و تنها در صفحه تلویزیون به هم فحاشی می‌کنند؟

     ماییم و خیل حقه بازان هزاررنگ. همانها که به مدافعان حرم غر می‌زدند که مدافع اسد هستید، بعد از خروج آمریکا از افغانستان و به بهانه دفاع از مردم مظلوم افغان، ولی در اصل به دستور لندن و واشنگتن، برای وارد کردن ایران به جنگ با طالبان، یقه می‌دراندند و فحاشی می‌کردند و امروز برای اخراج افغانستانی‌ها کمپین و تجمع می‌کنند. اسلام را دین عربی می‌دانند ولی در تلویزیون کذاب سعودی برای آنها سر و تن برهنه می‌کنند. از ایران‌پرستی و مردم دوستی دم می‌زنند ولی به خاطر راضی کردن اجانب برای تحریم ورزش و مردم ایران، خود را روی دست و پای آنها می‌اندازند. از ویرانی عقل و انصاف اینها همین بس که در تلویزیون عربستان و برای پول آنها ایران را به «تبعیض مذهبی» متهم می‌کنند! بی‌وطنانی که ادای ایرانی دارند و از انسانیت فقط قیافه اش را و از جهاز عقل، تنها جمجمه‌ای خالی دارند. نه دین می‌شناسند و نه شرافت. به پولی که سفارتخانه‌ها جلوشان می‌اندازند راضی‌اند و برایش به هرکاری تن می‌دهند. استدلال با آنها مثل نقاشی روی آب است. یا به این دلیل که «ملئت بطونهم من الحرام» یا که شاید دلیل دیگری باشد.

     با تورق تاریخ می‌بینیم عملیات و جنگ روانی ترفند امروزی نیست. حربه‌ای قدیمی و کارآمد است که گرچه هدف و اصولش یکسان ولی شیوه‌ها و اشکال مختلفی دارد. هدف، کنترل و خط‌دهی افکار عمومی و همراه ‌سازی مردم است با خواسته‌های مورد نظر. استاد تاریخی و حقه باز حرفه‌ای این فن، معاویه است که مظهر استکبار جهانی آن روز بود و استکبار جهانی امروز برای به خواب بردن مردم خود و به آشوب کشاندن مردم کشورهای مقابل، از آن استفاده می‌کند. آمریکای امروز غیر از کرونا، بحران اقتصادی، گسست اجتماعی و نارضایتی عمومی، گرفتار سلسله رؤسای جمهور خرفتی شده که این کشور را به سمت سقوط می‌کشانند ولی با این حال از فریب افکار عمومی غافل نیستند و بودجه‌های کلان هزینه می‌کنند. وضعیت فرانسه و انگلیس و اسرائیل هم تقریباً همین گونه است.
هدف جنگ روانی آنها با رواج شایعه و دروغ و تردید و ترساندن، ایجاد بی‌اعتمادی عمومی، از اعتبار‌انداختن معتبرها و ناامید کردن مردم است. برای مقابله با این گونه عملیات روانی، غیر از کسب سواد رسانه‌ای و بالا بردن توان تحلیلی و شناخت تاریخی، بی‌شک آنچه که بسیار مهم است شناسایی توالی اتفاقات و پیدا کردن ارتباط بین آنهاست. و نکته مهم، نکته‌ای است که از زیادی تکرار، به صورت علمی درآمده است. هرگاه عرصه به آمریکا و اسرائیل و انگلیس تنگ شود، آتش دامن خود را به کشورهای مقابل می‌اندازند و واقعیت این روزهای اسرائیل، مرگ زودهنگام آرزوی اصلی آنان برای ایجاد اسرائیل بزرگ است که مثلث نکبت را به پیشنهاد «مرگ انغماسی» 2 اسرائیل رسانده است.

 

 


_________________
1- فحش‌دهندگان و سب‌کنندگان
2- نوعی خودکشی انتحاری

 

 

یادداشت روزنامه کیهان مورخ 24 فروردین


https://splus.ir/joingroup/aVhtZNc28kAqzxFHpXGP5Jei1401

+ نوشته شده در  ۱۴۰۱/۰۱/۲۴ساعت 14  توسط محمدهادی صحرایی  |