دل گفته های دست نوشته

 چند روز پيش كه مراسم رونمايي از چند خودرو جديد سايپا انجام شد نام عجيب يكي از خودروها احتمالاً بسياري از ايرانيان را متعجب كرد ." قشقايي " نام يكي از ايلات بزرگ عشاير است كه بر خودرويي زيبا نهاده شده است .

اينكه چه دليلي باعث شده مسؤلين امر اين نام را بر اين خودرو بگذارند را نمي‌دانيم و اكنون نيز به آن كاري نداريم . آنچه كه مهم است ابتكار و نوآوري و رويكرد خوب و قابل تقدير استفاده از فرهنگ خودي و باليدن به داشته‌ها و پرهيز از تقليدهاي كوركورانه و اشتباه مي‌باشد كه متأسفانه فرهنگ و فكر برخي از مديران مختلف و مؤثر را مصادره و متأثر ازخود كرده است .

يقيناً استفاده از نام‌هاي زيباي ايراني براي محصولات ايراني در تمام زمينه‌ها براي مردم جذاب‌تر و جالبتر است از به كار بردن نام‌هايي كه تا آخر عمر دليل آن نامگذاري را نخواهند دانست . مثلاً چه كسي مي‌داند پژو يعني چه ؟ يا 405 و 206 آن به چه معناست ؟ GL يا GLX به چه معناست و دليل اين نامگذاري چيست ؟ اين درحاليست كه هم ميهن ما خوب مي‌داند كه قشقايي نام يكي از ايلات عشاير بزرگ ايراني است كه هم اكنون نيز موجود است . از اين گذشته نامگذاري يك محصول مطلوب ايراني به نام يك قوم يا يك منطقه ‌يا محصول بومي نشان از اهميت آن قوم يا منطقه براي ساير مردم و مسؤلين نظام دارد .

ايل قشقايي

آنچه كه خلأ آن بسيار ديده مي‌شود نبود خودباوري در فرهنگ است كه اين معضل بيش از ديگران از مسؤلين سرچشمه مي‌گيرد . مثلاً نوشتن كلمه‌ي "  كنترلر " به خط فارسي بر لباس متصديان منظم كردن مردم در ايستگاه‌هاي اتوبوس تندرو به چه معناست ؟ آيا نمي‌شود از لغت با معني و مفهوم مثلاً " ناظم " براي آنها استفاده كرد و اصلاً استفاده‌ي ابتدايي و طولاني مدت از واژه‌ي غربي BRT براي اتوبوس‌هاي تندرو و جايگزيني دير هنگام واژه  " اتوبوس‌هاي تندرو " به جاي آن پس از جاافتادن كاربرد اين كلمه در ادبيات روزمره‌ي مردم نشان از بي‌مبالاتي مسؤلين امر به حراست و حفاظت و افتخار به فرهنگ بومي نيست ؟  و آيا خود عبارت اتوبوس‌هاي تندرو را نمي‌شد مخفف كرد و مثلاً به جاي  "سامانه اتوبوس‌هاي تندرو " از مخفف آن  يعني " سات" استفاده كرد ؟ آيا اگر از نامي استفاده كنيم كه غربي نيست بايد خجالت بكشيم ؟

مثال ديگر كه از نقاط ضعف ماست عمده‌ي اسامي تيم‌هاي ورزشي كشور است . هيچ كشوري را نمي‌شود در جهان امروز يافت كه علاقمندان به ورزش در آن كشور در اكثريت نباشند . محبوبيت ورزشكاران و تيم‌هاي ورزشي در هر كشوري امري بديهي است كه نياز به اثبات ندارد . بسياري از تيم‌هاي ورزشي غربي به نام شهر يا واقعه‌اي به يادماندني نامگذاري شده‌اند و مردم آن شهر به آن باديده‌ي علقه و علاقه مي‌نگرند و شنوندگان نام آن تيم هم احساسي طولاني مدت و تقريباً ماندگار نسبت به آن نام خواهند داشت . مثلاً تيم‌هاي بارسلونا ، كلن ، هامبورگ ، مونيخ و ... و همچنين شهرهاي بارسلونا ، كلن ، هامبورگ ، مونيخ و ... براي هر مخاطبي جذابيت دارد و در ذهنش ماندگار مي‌ماند و حال اين اسامي را مقايسه كنيد با اسامي تيم‌هاي ما تراكتورسازي ، ذوب آهن ، راه آهن ، شيرين فراز و... . به نظر شما مخاطبان باشنيدن اين اسامي به غير از نام حاميان و شركتهاي مالي به ياد چه چيزي مي‌افتند ؟ به چه چيزي افتخار كنند و ببالند ؟

با توجه به آنچه كه گفته شد بايد گفت كه كار كساني‌كه اين نام زيبا و بومي را بر خودروي زيباي قشقايي گذاشته‌اند قابل تقدير است و ان‌شاءالله پس از اقدام خودرو سازان داخلي به استفاده‌ي از اسامي فارسي چون پيكان و سمند و قشقايي ، اين روند تفاخر به فرهنگ صحيح بومي و ملي فراگير شود .

 

+ نوشته شده در  ۱۳۸۸/۰۲/۰۸ساعت 16  توسط محمدهادی صحرایی  |